از بیضه تا چانه؛ قسمتهایی از بدن که تکامل هنوز در توضیحشان ناتوان است
ما انسانها مثل همهی موجودات دیگر، اول از شکلهای سادهتر شروع کرده و به تدریج پیچیدهتر شدهایم و به گروههای مختلفی مثل حیوانات مهرهدار، پستانداران و درنهایت نخستیها تعلق پیدا کردهایم.
گونههایی که در هر شاخه از درخت تکاملی با ما مشترک هستند، نشان میدهند کدام بخشهای بدن ما زودتر ظاهر شدهاند. برای مثال، بدن و روده که اولین بار در حیوانات به وجود آمدند، باید قبل از ستون فقرات و دست و پا که مربوط به مهرهداران است، شکل گرفته باشند. همچنین شیر و مو که مخصوص پستانداران است، باید قبل از ناخنها که در نخستیها دیده میشود، به وجود آمده باشند.
دانشمندان به کمک بررسی نمونههای تکامل همگرا متوجه شدند بین اندازه بیضه و نوع رابطه جنسی موجودات رابطه معناداری وجود دارد
یک روش برای بررسی جداگانه علت تکامل هرکدام از اندامهای مختلف بدن ما وجود دارد؛ اما فقط زمانی کارآمد است که ویژگی مورد نظر طی «تکامل همگرا» چندین بار در شاخههای مختلف درخت زندگی به صورت مستقل تکامل یافته باشد.
البته تکامل همگرا در مواردی میتواند برای زیستشناسان موجب سردرگمی و ناامیدی شود، زیرا باعث میشود روابط میان گونهها به درستی مشخص نشود. برای مثال، پرستوها و بادخورکها زمانی بهعنوان گونههای خواهر طبقهبندی میشدند، اما بررسی DNA و مقایسه اسکلت آنها نشان داد پرستوها با جغدها رابطه نزدیکتری دارند تا بادخورکها.
از دیدگاه تکامل، اندازه اهمیت دارد
وقتی تکامل همگرا را بهعنوان نوعی آزمایش طبیعی درنظر بگیریم، میتواند بسیار مفید باشد. اندازه بیضههای نخستیها نمونهای کلاسیک از این موضوع است.
نرهای بالغ گونه میمون شستبریده حبشی (Colobus guereza) و زاتی (گونهای ماکاک بومی جنوب هند با نام علمی Bonnet macaque) تقریبا هم اندازه هستند. اما مانند شامپانزهها، انسانها و گوریلها، اندازه بیضههای آنها بسیار متفاوت است. وزن بیضه میمون شستبریده فقط ۳ گرم است درحالیکه وزن بیضه ماکاکها به ۴۸ گرم میرسد.
میتوان چند توضیح منطقی برای تفاوت اندازه بیضههای آنها ارائه داد. بیضههای بزرگ ممکن است مانند دم طاووس باشند، یعنی به خودی خود کاربرد خاصی نداشته باشند، اما موجب جلب توجه مادهها شوند. گرچه، محتملترین توضیح به نحوه جفتگیری آنها مربوط است.
بیشتر بخوانید
نر شستبریده برای دسترسی به گروهی از مادهها که منحصرا با او جفتگیری میکنند، رقابت میکند. از سوی دیگر میمونهای ماکاک در گروههای آرام و مختلط حدود ۳۰ نفره زندگی میکنند و روش متفاوتی در جفتگیری دارند. در گروههای آنها هر نر با چند ماده و هر ماده نیز با چند نر جفتگیری میکند.
نر شستبریده که گروهی از مادهها را در اختیار دارد، میتواند با تولید مقدار بسیار کمی اسپرم مادهها را بارور کند. درواقع اگر مقدار اندکی اسپرم برای بارداری کافی باشد، چرا باید با صرف انرژی و منابع بیشتر اسپرم بیشتری تولید کند؟ درمقابل، برای ماکاک نر، رقابت برای تولیدمثل به نبردی میان اسپرم او و اسپرم نرهای دیگر که قبل یا بعد از او جفتگیری کردهاند، تبدیل میشود. نری که بیضههای بزرگتری دارد، اسپرم بیشتری تولید میکند و بنابراین شانس بیشتری برای انتقال ژنهای خود به نسل بعد خواهد داشت. این توضیحی منطقی برای تفاوت اندازه بیضههای آنها است، اما آیا واقعا درست است؟ در اینجا است که تکامل همگرا به ما کمک میکند.