اخبار

“اسلام سیاسی” با حفظ ایران، همزمان اسرائیل و “سکولارهای وطن فروش” را شکست داد

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، برخی جریان‌های سکولار و سلطنت‌طلب، مدام ‌سعی در القای این گزاره دارند؛ “جنگ تحمیلی 12روزه رژیم متجاوز صهیونیستی علیه ایران متعلق به جمهوری اسلامی است و به مردم ایران هیچ ارتباطی ندارد.”؛ حال آنکه به‌خلاف مدعای میان‌تهی‌شان، بر اثر حملات رژیم متجاوز صهیونیستی به خاک کشورمان بسیاری از شهروندان غیرنظامی کنار سرداران و دانشمندان هسته‌ای جان خود را از دست داده به شهادت رسیدند.

در برابر اظهارات بی‌پایه‌واساس جریان‌های سکولار و سلطنت‌طلب، خط فکری پیشرو و منسجمی وجود دارد که با اتکا به گزاره‌های منطقی و مستدل، دلیل پیروزی ایران در جنگ تحمیلی 12روزه را اسلام سیاسی و آموزه‌های معرفتی برآمده از آن عنوان می‌کند؛ اسلام سیاسی‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدّ ظلّه العالی) برجسته‌ترین نظریه‌پرداز آن محسوب می‌شوند و مؤلفه‌هایی چون مبارزه، عدالت، استقلال، امنیت، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم، ستم و تجاوز زورگویان و مستبدان عالم، اتحاد و انسجام‌بخشی به جامعه و… را دربرمی‌گیرد.

بر همین اساس و به‌منظور تبیین بیشتر دوگانه مذکور، سراغ دکتر محسن ردادی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم و با او در این زمینه هم‌کلام شدیم.

جنگ تحمیلی 12روزه بسیاری از معادلات را به‌هم زد

ردادی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه امام و رهبری تسنیم، ضمن تصریح به این نکته که جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، واقعه‌ای اثرگذار بوده است، گفت: نخستین نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که جنگ تحمیلی 12روزه از این حیث که باعث شد بسیاری از معادلات به‌هم بخورد، واقعه‌ای اثرگذار بود. پس از پایان جنگ و در دوره آتش‌بس که ما هم‌اکنون در آن قرار داریم، بسیاری از افرادی که صرفاً به‌دنبال منافع حزبی، جناحی و ایدئولوژیک خود بودند، مطالبی را بیان کردند که به‌نظر  نادرست بود و تنها کارکرد حزبی، جناحی و ایدئولوژیک داشت.

او افزود: کسانی که منتقد اسلام سیاسی و طرفدار سکولاریسم بودند، اکنون فرصت را مناسب دیده‌اند تا بدون ارائه شواهد دقیق و متقن، ادعاهای خود را تکرار کنند؛ در حالی که باید شواهد تاریخی و استدلال‌های منطقی ارائه و دقیقاً مشخص کنند که؛ آیا وقوع جنگ اخیر، نتیجه حاکمیت اسلام سیاسی بوده است؟ و آیا پیروزی ایران در این جنگ و شکست رژیم صهیونیستی ماحصل سکولاریسم و ملی‌گرایی بوده است یا خیر؟ لازم است این نکته را مدنظر داشته باشیم که اساس تحلیل و انگیزه‌ افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند، علمی نیست؛ بلکه کاملاً جناحی و ایدئولوژیک است.

ایران به‌دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش همواره مورد طمع قرار داشته است

استادیار گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد:نکته دوم این است که در پاسخ به ادعای مذکور، باید به چند محور اشاره کنم؛ اول اینکه اصولاً ایران نه به‌خاطر اسلام سیاسی بلکه به‌سبب موقعیت جغرافیایی مهم خود همواره در طول تاریخ، مورد طمع و تهاجم دشمنان قرار داشته است، برای مثال در دوره پهلوی به‌رغم آنکه حکومت ما کاملاً سکولار بود، اما در جریان جنگ جهانی دوم مورد تهاجم قرار گرفتیم، در دوره قاجار و در جریان جنگ جهانی اول هم شرایط به همین ترتیب بود، پس طمع به ایران ربطی به اسلام سیاسی ندارد، بلکه برآمده از موقعیت خاص کشور ماست. اگر امروز هر ایران قوی دیگری وجود داشت که می‌خواست قدرتمند باقی بماند، هرگز رژیم صهیونیستی آن را تحمل نمی‌کرد و باز هم به آن متجاوز می‌شد، مطلوب آنها این است که ایران تجزیه شود، بنابراین نه حاکمیت اسلام سیاسی بلکه موقعیت ژئوپولیتیک کشورمان کنار ساخت ایران قوی باعث بروز این جنگ شده است.

اسلام سیاسی نشان داد که ظرفیت جذب غیرمعتقدان را هم دارد

ردادی عنوان کرد: دومین محوری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که؛ چطور می‌شود موقعیت ممتاز ایران را حفظ و بازدارندگی ایجاد کرد؟ اتفاقاً اینجا نقطه‌ای است که اسلام سیاسی به‌خوبی عمل کرده و نشان داده که ظرفیت‌هایش حتی فراتر از جذب مؤمنین، حزب‌اللهی‌ها و معتقدین به اسلام سیاسی است، گاهی اوقات یک نگرش به‌قدری قوی و ارزشمند می‌شود که حتی آدم‌هایی که چندان نگاه‌شان با آن همسو نیست، همراهی‌اش می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند، اکنون این اتفاق درباره جمهوری اسلامی ایران هم به وقوع پیوسته است؛ یعنی رهبر معظم انقلاب که سردمدار اسلام سیاسی‌اند، از سوی کسانی که وطن خود را دوست داشتند، به‌عنوان یک رهبر مقبول و مورد احترام که در زمان حاضر طلایه‌دار حس ایران‌دوستی است، مورد پذیرش و حمایت عمومی قرار گرفتند، بسیاری از مردم عادی و فعالان سیاسی که نسبتی هم با اسلام سیاسی نداشتند، این ظرفیت را در مقام معظم رهبری دیدند که بگویند؛ “ما نه به‌عنوان رهبر شیعیان بلکه در قامت رهبر ایران به ایشان اعتقاد داریم و همراهی و حمایتشان می‌کنیم.”، این ظرفیت بالای اسلام سیاسی است که چنین موقعیتی را فراهم ساخته و چنین رهبری را پرورش داده است که حتی می‌تواند از سوی غیرباورمندان هم مورد همراهی و حمایت قرار گیرد.

نظام سیاسی سکولار سوریه نتوانست از این کشور محافظت کند

این مدرس دانشگاه ضمن اشاره به تجربه اخیر سقوط نظام سیاسی کشور سوریه گفت: سوریه دارای نظام سیاسی کاملاً سکولار بود؛ اما بشار اسد و دولت سکولار سوریه نتوانست از نظام این کشور محافظت کند، شاهد بودیم که سوریه مدام مورد تهاجم قرار می‌گرفت تا اینکه سرانجام، سقوط کرد. آن نظام سکولار در سوریه نتوانست مرکزیت و محوریتی بیابد که به‌واسطه آن، قادر باشد تمامی گروه‌های موجود را حول یک محور جمع کند.

نظام‌های سکولار پهلوی و قاجار تمامیت ارضی ایران را حفظ نکردند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: اتفاقی که در جریان جنگ تحمیلی اول و جنگ تحمیلی دوم علیه کشور ما رخ داد، این بود که نظام مبتنی بر اسلام سیاسی به‌قدری مقتدر و منسجم ظاهر شد که توانست محوریت بیابد، سایر گرو‌ه‌ها را هم حول خود جمع کند و از این رهگذر، بیشترین خدمت را به ایران ارائه دهد و جلوی هرگونه تجزیه و آسیب‌رسانی به تمامیت ارضی کشور را بگیرد، در حالی که نظام‌های قاجار و پهلوی که ماهیتاً سکولار بودند، نتوانستند تمامیت ارضی ایران را حفظ کنند؛ کما اینکه حکومت‌های سکولار دیگر هم نتوانستند از کشورشان محافظت کنند، بنابراین باید تصریح کرد که حاکمیت اسلام سیاسی در کشور به‌هیچ‌وجه علت آغاز جنگ تحمیلی اخیر نبود و اگر اسلام سیاسی هم وجود نداشت، بدون شک باز هم جنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی که آرزو دارد در منطقه ما قدرتمندترین باشد، درمی‌گرفت؛ مگر اینکه ایران ضعیف باشد یا تجزیه شود.

اسلام سیاسی علت مقاومت و پیروزی ایران در جنگ تحمیلی اخیر بود

ردادی در بخش دیگری از اظهارات خود مطرح کرد: از سوی دیگر باید گفت که علت بقا، پیروزی و مقاومت ایران و این‌که به‌خوبی توانست در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی از کشور محافظت کند، برآمده از ظرفیت بالای اسلام سیاسی بود، این اسلام سیاسی توانست با گروه‌های مختلف حتی جریان‌های غیرمعتقد به اسلام سیاسی کار کند و آنها را متحد سازد و در نهایت، پاسدار و حافظ تمامیت کشور باشد، مشابه اقدامی که پیامبر اکرم(ص) در دوران صدر اسلام انجام دادند، نگاه ایشان هم کاملاً مبتنی بر اسلام سیاسی بود و بر همین اساس، توانستند معاهده‌هایی با برخی قبایل کفار برقرار کنند و بر اساس آن، همگی در برابر قریش بایستند، این ظرفیت ارزشمند اسلام سیاسی است که می‌تواند با افراد و گروه‌های غیرباورمند هم ارتباط بگیرد و ائتلافی عمومی ایجاد کند؛ ائتلافی که اکنون برای حفظ ایران شکل گرفته است.

این مدرس دانشگاه یادآور شد: لازم است این گزاره مهم را مدام تکرار و یادآوری کنیم که ما در میانه مذاکره قرار داشتیم و آغازگر جنگ نبودیم، ما مشغول برنامه‌ریزی برای عید غدیر و تابستان مردم‌مان بودیم که ناگهان دشمنان‌مان به ما شبیخون زدند و در نیمه‌شب به خاک‌مان تجاوز کردند و فرماندهانمان را به شهادت رساندند، پس از این اتفاق، جمهوری اسلامی به‌عنوان متحدکننده آحاد مردم در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی وارد عمل شد.

تقابلی که به‌نفع اسلام سیاسی تمام شد

ردادی اضافه کرد: نکته دیگر این است که ما در جریان جنگ تحمیلی اخیر به‌وضوح دیدیم که دو نگاه مقابل هم صف‌آرایی کردند؛ یکی اسلام سیاسی بود که مردم را به دفاع از میهن فرا می‌خواند و مردم هم به این دعوت لبیک گفتند و پای کار آمدند و صحنه‌های عجیبی از حمایت، همراهی و همدلی را خلق کردند که در تاریخ 200 سال کشورمان بی‌نظیر بوده است. در برابر این نگاه و تفکر، یک نگاه سکولار سلطنت‌طلب با محوریت رضا پهلوی هم وجود داشت که از مردم می‌خواست به خیابان‌ها بیایند و این جنگ را نه جنگ مردم ایران بلکه جنگ جمهوری اسلامی می‌دانست، نگاهی که از مردم می‌خواست به اسرائیل کمک کنند و اگر آنها از بیرون حمله می‌کنند، مردم هم از داخل قیام کنند اما در نهایت با بی‌اعتنایی مطلق مردم مواجه شد و پاسخش را گرفت.

دست رد مردم به سینه جریان سکولار سلطنت‌طلب

او تصریح کرد: بهترین عامل برای اینکه نشان دهد چه‌جریانی پیروز بود و مردم چه‌گفتمانی را انتخاب کردند و حق را به چه‌کسی دادند، نگریستن به صحنه عمل است، مردم ایران با بی‌اعتنایی کامل به القائات جریان سکولار سلطنت‌طلب واکنش نشان دادند، جالب آنکه حتی بخشی از سلطنت‌طلبان هم با چنین نگاه سکولاری که مردم را دعوت می‌کرد تا در بحبوحه جنگ به کشور خیانت کنند و با ارتش اشغالگر همسو شوند، همراه نشدند، مشابه این اتفاق را ما بارها و بارها در عملیات‌های اشغال ایران دیده‌ایم، گفته می‌شود که کشورمان پنج بار اشغال شده است؛ چه در دوره هخامنشیان، چه در دوره مغول و چه در دوره‌های تاریخی بعدی که ایران اشغال شده است، آنچه همواره به کشور ما آسیب زده، همین تفکری بوده که می‌گفته است؛ “مردم! مهاجمین با شما کاری ندارند! جنگ‌ با حکومت مستقر است”! و با این بهانه زمینه اشغال ایران را فراهم کرده باعث شدند که مردم ما سال‌های سال در عذاب و زحمت قرار گیرند، در این مقطع هم رضا پهلوی چنین مأموریتی را به‌عهده گرفت.

رضا پهلوی در جنگ تحمیلی اخیر نقش منافقین را به‌عهده گرفت!

ردادی در بخش پایانی اظهارات خود خاطرنشان کرد: اگر در دوره هخامنشیان، نفوذی‌های اسکندر چنین نقشی را به‌عهده گرفتند یا در دوره سلجوقیان، نفوذی‌های مغول عهده‌دار این امر شدند، در دوره فعلی هم رضا پهلوی این مأموریت را عهده‌دار شد و البته مردم هم به‌خوبی پاسخش را دادند و جانب میهن‌شان را گرفتند، به‌خلاف دوره‌های قبل که شاید مردم این‌گونه پای کار نبودند، اما این‌بار کاملاً متحد، همراه، همدل و یک‌صدا نشان دادند، در دوران دفاع مقدس هم دقیقاً همین حرف زده می‌شد و آن زمان منافقین چنین نقشی را داشتند، اما اکنون می‌بینیم که پهلوی نقش منافقین را ایفا می‌کند، این نگاه سکولار سلطنت‌طلب است که چنین ایده‌هایی را مورد پرورش و حمایت قرار می‌دهد، البته همان‌گونه که اشاره کردم، بسیاری از گروه‌ها مرعوب این دوگانه‌ نشدند و بازی نخوردند و در نهایت، سمت ایران ایستادند.

انتهای پیام/+

تیم تحریریه ایگرام

تیم تحریریه ایگرام با تجربه سال‌ها فعالیت حرفه‌ای در حوزه‌هایی مانند اقتصاد دیجیتال، فناوری، کسب‌وکار، گردشگری و هنر، محتوایی دقیق، به‌روز و قابل اعتماد تولید می‌کند. ما با همکاری کارشناسان سئو و رعایت اصول روزنامه‌نگاری مدرن، هزاران مقاله علمی و خبری منتشر کرده‌ایم تا نیازهای اطلاعاتی مخاطبان را به بهترین شکل پاسخ دهیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا