داستان سیدحسن نصرالله-35|ارتش لبنان و «نبرد هتل ها» در بیروت

خبرگزاری تسنیم طی سلسلهیادداشتهایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان میپردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطورهای حزبالله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت سی و پنجم آن پیش روی شماست.
تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است. فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت. علیرغم اهمیت موضوع، ما از این فصل به سرعت عبور کردیم تا به بحثهای بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشهیابی علل شکلگیری جنگ داخلی لبنان» بود. هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیدهای خلع الساعه نبود و ثانیاً باید به ریشههای شکلگیری آن را پرداخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به صورت مستقیم باعث شکلگیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد. ضمن اینکه حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهمترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به جای تمرکز بر ریشهها، به صورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.
نمایی از نبردهای خیابانی در دوران جنگ داخلی لبنان
فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم. از قسمت قبل وارد فصل چهارم شدیم که نسبت به فصلهای قبل کوتاهتر خواهد بود. در فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکلگیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. به همین علت، به صورت کوتاه آنها را مرور خواهیم کرد.
بازخوانی دور اول نبرد هتلها
در قسمت بیست و سوم با عنوان «آغاز نبردهای خیابانی در بیروت»، ماجرای شروع «نبرد هتلها» را شرح دادهایم. در آنجا توضیح داده شد که گروه «المرابطون» در ردگیری هستههای آدمربایی وابسته به گروههای مسلح راستگرا، نهایتاً به ساختمان مرتفعی به نام «برج المر» رسید. فراگیری موج آدمربایی در بیروت به صورتی بود که المرابطون تنها راهکار مهار آن را حمله به برج المر میدانست. در همین راستا، المرابطون – بدون همراهی دیگر گروههای لبنانی یا فلسطینی – به صورت غافلگیرانه به برج المر حمله و آنجا را تصرف کرد. بعد از عقبنشینی نیروهای حزب کتائب از برج المر، «بشیر الجمیل» فرزند پییر الجمیل و فرمانده نظامی کتائب و همچنین «ویلیام (ولیم) حاوی» نیروهای گستردهای را از بخش شرقی بیروت و مناطق اطراف به سمت این منطقه فرستادند تا در هتلها و ساختمانهای بخش (القطاع) چهارم بیروت مستقر شوند. در مقابل نیروهای المرابطون نیز با زیر آتش گرفتن نیروهای کتائب، در صدد جلوگیری از تثبیت طرف مقابل برآمدند. به این ترتیب، رسماً جنگ خیابانی در بیروت راه افتاد و جنگ داخلی وارد مرحله «نبرد هتلها» شد.
نمایی از برج المر
با گذشت نزدیک به 50 سال از نبرد بر سر برج المر، هنوز این ساختمان بازسازی نشده است!
در قسمت بیست و چهارم با عنوان «نبرد هتلها در عروس خاورمیانه» به تفصیل در مورد مرحله نبرد هتلها صحت شد. بعد از استقرار گروههای مارونی راست افراطی شامل «کتائب» و «نمور الاحرار» در سه هتل «هالیدی این»، «فینیسیا» و «سان جورج» مستقر شده و نیروهای مرابطون را در خیابانها و محیط اطراف هدف قرار دادند. در چنین شرایطی نبرد میان طرفین بسیار شدید گزارش میشد و هر گروه تلاش میکرد خیابانهای اطراف را در محله «بخش (القطاع) چهارم بیروت» در اختیار بگیرد. بعد از 5 روز درگیری خیابانی بسیار شدید، نیروهای مرابطون موفق شدند جادههای ارتباطی میان سه هتل محل استقرار گروههای افراطی مارونی را تصرف کنند؛ اما همچنان داخل این هتلها در سیطره «کتائب» و «نمور الأحرار» باقی مانده بود.
نمایی از ساختمان ویران شده هتل هالیدی این بیروت؛
با گذشت 50 سال از «نبرد هتلها» هنوز ساختمان هتل هالیدی این ویران است!
در این وضعیت، در روز 29 اکتوبر 1975 برابر با هفتم آبانماه 1354، «رشید کرامی» به عنوان نخستوزیر با جلب نظر فرمانده ارتش و رئیس جمهور، ایده آتشبس موقت را مطرح کرد. طرح آتشبس رشید الکرامی دو مرحله داشت. در مرحله نخست، گردشگران خارجی و کارمندان غیرنظامی هتلها باید خارج شده و به نقاط امن منتقل میشدند. در مرحله دوم نیز با ورود سازمان امنیت ملی لبنان، طرفین نزاع پایگاههای خود را به سازمان امنیت تحویل داده و در خیابانهای بخش چهارم بیروت نیز ارتش لبنان مستقر میشد.
مرحله نخست آتشبس اجرا و بیش از 200 گردشگر از هتلها خارج و به مناطق امن منتقل شدند. مرابطون برای اجرای مرحله دوم، اعلام آمادگی کرد و حتی نیروهای امنیتی وارد محوطه «برج المر» شدند؛ اما کتائب با طرح رشید کرامی مخالفت و به مواضع مرابطون در خیابانها حمله کرد و به این ترتیب طرح آتشبس به هم خورد! در مقابل نیروهای مرابطون موفق به دفع حمله کتائب شدند و همچنان خیابانها در اختیار مرابطون باقی ماند.
روزنامه راستگرای «النهار» از تلاش یاسر عرفات همراه با رشید کرامی و کمال جنبلاط برای آتشبس خبر میدهد
همین نکته نشان میدهد راستگرایان افراطی مانند حزب کتائب با آتشبس مخالفت میکردند
به این ترتیب، ماجرای نبرد هتلها در پایان ماه اکتبر به این صورت بود که خیابانهای بخش چهارم بیروت همچنان در تصرف مرابطون بود؛ اما 3 هتل و دو ساختمان مرتفع در اختیار حزب کتائب و در مقابل برج المر در اختیار مرابطون بود.
از شبهکودتای فالانژها تا شروع دور دوم نبرد هتلها
در ماه نوامبر اتفاق ویژهای در زمینه نبرد هتلها رخ نداد؛ اما معادلاتی که در قسمت بیست و پنجم با عنوان «قرآنسوزی برای تحریک مسلمانان» برشمردیم، باعث شد تا رژیم صهیونیستی فشار بیسابقهای به همپیمانان و مزدوران خود در میان گروههای راست افراطی وارد سازد تا لبنان را به کام جنگ داخلی برده و سازمان آزادیبخش فلسطین را در داخل لبنان درگیر کنند. در همین راستا ابتدا فاجعه قرآنسوزی و در ادامه جنایت بزرگ «شنبه سیاه» رقم خورد.
روایت کتاب «حرب الألف سنة حتى آخر مسیحی» نوشته «جاناتان راندل» از ماجرای قرآنسوزی در شهرک الکحالة
در مورد جنایت شنبه سیاه طی چهار قسمت بیست و هفتم تا سیام به تفصیل صحبت شده است و اکنون از تکرار آن پرهیز میکنیم. تنها نکته مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد، مسأله «تصرف بخش شرقی بیروت و پاکسازی مذهبی آن» است که در قسمت بیست و نهم با عنوان «شبهکودتای مارونیها و ارتش لبنان» به تفصیل در مورد آن صحبت کردیم. گروههای راست افراطی مارونی بخش شرقی پایتخت را اشغال و به تدریج فرآیند پاکسازی این منطقه را آغاز کردند.
نمایی از جاده ارتباطی میان «البربیر» تا «موزه» در بیروت، پایتخت لبنان
این جاده، یکی از اصلیترین مسیرهای ارتباطی میان بخش غربی و شرقی بیروت به شمار میرفت. فالانژهای وابسته به حزب کتائب و متحدین آن، از ظهر روز «شنبه سیاه» بخش شرقی بیروت را تصرف کردند. ارتش نسبت به این شبهکودتا هیچ واکنشی نشان نداد!
در اینجا باید گریزی به قسمت بیست و چهارم زد. در آن قسمت، یک بند را به اهمیت بخش (قطاع) چهارم پایتخت لبنان اختصاص دادیم و نوشتیم: «اهمیت بخش چهارم بیروت در این بود که اصلیترین پایگاه حزب کتائب در بیروت محسوب میشد. در واقع در انتخاباتهای پارلمانی لبنان، مسیحیان این منطقه به حزب کتائب رأی میدادند و از نظر سیاسی، در زمره مسیحیان افراطی محسوب میشدند! … این منطقه از نظر آدمربایی و قتل نیز در وضعیت نگران کنندهای بود و فالانژها تلاش میکردند تا برای خود قلعه مستحکمی – از نظر بافت جمعیتی – در آنجا بنا کنند! از طرف دیگر بخش چهارم در قسمت غربی پایتخت لبنان قرار داشت و اصلیترین منطقه سکونت مسیحیان در غرب بیروت به حساب میآمد.»
نبردهای خیابانی در بخش چهارم بیروت، عملا این بخش را به میدان جنگ تبدیل کرد
بعد از فاجعه شنبه سیاه و تصرف بخش شرقی بیروت، نگرانی بابت تعرض به بخش غربی بیروت بالا گرفت و در این میان، بخش چهارم بیروت میتوانست اصلیترین مجرا برای ورود و جولان دادن کودتاچیان در بخش غربی شهر باشد. در چنین وضعیتی، تیراندازی از هتلها و درگیریها شروع شد و به سرعت گروههای چپگرای لبنانی و همچنین گروه فلسطینی «قوات الصاعقة» خود را به این منطقه رساندند تا در کنار مرابطون علیه فالانژها بجنگند. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که تا پیش از شنبه سیاه، مرابطون به تنهایی در این منطقه میجنگید و حتی کمال جنبلاط و سران جناح چپ با ایده مرابطون برای حمله به برج المر مخالفت کرده بودند. اما از شنبه سیاه، این گروهها در کنار مرابطون قرار گرفتند و جبهه واحدی علیه فالانژها تشکیل دادند.
بالا گرفتن نبرد؛ ورود ارتش در حمایت از فالانژها و واکنش چپهای لبنان
همان طور که در پاراگراف پایانی بند قبل بیان شد، بعد از شبهکودتای فالانژها در بخش غربی بیروت، نیروهای چپگرای لبنانی مجتمع شده در قالب «جنبش ملی برای آزادی لبنان» به بخش مرکزی بیروت آمدند تا مانع ورود مارونیها به بخش غربی پایتخت شوند. در این مرحله، ارتش لبنان وارد نبرد با آنان شده و مانع حرکت مسلحین جنبش ملی به سمت بخش شرقی بیروت میشود. در روز بعد، درگیری طرفین در قطاع چهارم بیروت – که در بخش غربی پایتخت قرار داشت – بالا گرفت و نهایتاً در روز 8 دسامبر 1975 برابر با دوشنبه 17 آذرماه 1354 با ورود نیروهای «قوات الصاعقة» موازنه قوا به سمت مرابطون و چپها تغییر کرد.
نمایی از کتاب ادگار اوبالانس در مورد جنگ داخلی لبنان
ادگار اوبالانس، خبرنگار و محقق برجسته حوزه جنگ است که نزدیک به 30 عنوان کتاب در روایت جنگها نوشته است. او یکی از معتبرترین منابع در روایت جنگهای حوزه جهان عرب محسوب میشود که بیش از 10 کتاب به صورت خاص ناظر به درگیریهای کشورهای عربی (از سودان تا خلیج فارس) نوشته است
به نوشته «ادگار اوبالانس» در کتاب «جنگ داخلی لبنان 1975 – 92» (Civil War in Lebanon, 1975–92) برای نخستین بار، مرابطون و چپها در لبنان از RPG-7(ساخت شوروی) و توپهای دوشپرتاب (Recoilless rifle) استفاده کردند که باعث شد تا به سرعت نتیجه بگیرند و ضربه سنگینی به فالانژها وارد کنند. به نظر میرسید این سلاحها را ارتش سوریه در اختیار قوات الصاعقه قرار داده بود.
نمونهای از روایت روزنامههای لبنان در نبرد هتلها
در اثر این حملات، در روز 9 دسامبر نیروهای مرابطون و الصاعقه موفق شدند «هتل فینیسیا اینترکونتیننتال» را تصرف و فالانژهای وابسته به حزب کتائب را از آنجا اخراج کنند. در همان روز، نیروهای مرابطون موفق شدند هتل «سان جورج» را نیز تصرف کنند که در نتیجه آن، فالانژهای «نمور الاحرار» به طور کلی منطقه را ترک و گروههای مارونی همپیمان خود را به حال خود رها کردند! در این ماجرا، ضربه بسیار سختی به حزب کتائب وارد شد؛ زیرا نمور الاحرار (به رهبری فرزند کمیل شمعون) مهمترین گروه مسلح همپیمان آن به حساب میآمد.
یکی از معدود تصاویر منتشره از «نمور الاحرار» در نبرد هتلها
نیروهای نمور الاحرار بعد از حمله قوات الصاعقة و مرابطون به هتل سان جورج، کل منطقه را ترک کردند. فرار گسترده آنها از منطقه بخش چهارم بیروت را میتوان نقطه آغاز اختلاف میان نمور الاحرار و کتائب دانست
از عصر 9 دسامبر، ارتش لبنان ملاحظات مرسوم را کنار گذاشت و به عنوان یک طرف مهم نبرد در حمایت از فالانژها و حزب کتائب به میدان آمد و مواضع مرابطون و گروههای چپگرا را زیر آتش شدید توپخانهای قرار داد! در نتیجه این حملات، هتل فینیسیا اینترکونتیننتال برای ساعاتی از کنترل مرابطون خارج شد و به تصرف ارتش لبنان درآمد؛ اما ارتش لبنان آنجا را به فالانژهای حزب کتائب تحویل داد! همزمان حملات شدید توپخانهای ارتش لبنان به هتل سان جورج هم ادامه داشت تا نیروهای مرابطون را نیز از این هتل بیرون کنند.
نمونهای از گزارش روزنامههای آن زمان لبنان از دور دوم نبرد هتلها
طی روزهای 8 تا 18 دسامبر، ساختمان هتلها نه به صورت روزانه بلکه به صورت ساعتی میان طرفین جابجا میشد
در اینجا نیروهای جنبش ملی لبنان و چپگرایان تابع «کمال جنبلاط» وارد عرصه شدند. به عبارت دقیقتر باید گفت در واکنش به شبهکودتای بخش غربی بیروت در روز شنبه سیاه (6 دسامبر 1975 برابر با 15 آذرماه 1354)، نیروهای جنبش ملی لبنان به منطقه موسوم به بخش چهارم پایتخت وارد شدند تا در کنار مرابطون باشند. اما حضور آنها صرفاً جنبه دفاعی و خیابانی داشت و صرفا گروه فلسطینی «قوات الصاعقة» در کنار مرابطون به هتلها و مواضع فالانژها حمله کردند. اما بعد از ورود علنی ارتش لبنان به این نبردها در روز 9 دسامبر، کمال جنبلاط فرمان حمله به هتل هیلتون را صادر کرد؛ زیرا این هتل را مقر فرماندهی حزب کتائب در نبردهای منطقه بخش چهارم بیروت تشخیص داده بودند.
تصویری از نیروهای مرابطون
نیروهای مرابطون به تنهایی نبرد هتلها را کلید زدند؛ اما در مرحله دوم درگیری گروههای چپگرای لبنانی و فلسطینی نیز به کمک آنها آمدند
در روز 10 دسامبر، نیروهای جناح چپ با همراهی مرابطون موفق شدند خط اول دفاعی فالانژها در هتل هیلتون، یعنی ساختمان «هتل کازار» را تصرف کنند. در ادامه نیز طی 3 روز نبرد شدید، نهایتاً هتل هیلتون به تصرف نیروهای مرابطون، صاعقه و جنبش ملی درآمد. با این حال، از همین روز روند دیگری نیز آغاز شد که در قسمت آینده تشریح خواهد شد.
سخن پایانی
تجربه نبرد هتلها، چند قاعده پررنگ را نشان داد. اولین نکته این بود که سران حزب کتائب و شاخه نظامی آن و فراتر از آن سران جناح راست متوجه شدند که نباید قدرت جناح چپ را دست کم بگیرند. در این راه نیز اقداماتی از قبیل قرآنسوزی یا شنبه سیاه میتواند در جای دیگری با پاسخ شدید جناح مقابل همراه شود.
ارتش لبنان در دور دوم درگیریهای نبرد هتلها، علناً در حمایت از فالانژها وارد میدان شد و در این راه از توپخانه و تیپ زرهی استفاده کرد.
در مقابل، دومین نکته مهم این بود که جناح چپ به این جمعبندی نهایی برسد که هر گاه فالانژهای راست افراطی تحت فشار نظامی قرار گیرند، ارتش لبنان به شکل بیپروا و بیملاحظه به یاری آنها خواهد آمد. به عبارت دیگر، ارتش لبنان حتی ظاهر را هم رعایت نخواهد کرد و آشکارا به حمایت از فالانژها میپردازد. به عبارت دیگر، اگر – همانگونه که در قسمت بیست و نهم تشریح شد – در شنبه سیاه، ارتش لبنان چشمان خود را بر قتل عام شهروندان و جنایتهای فالانژها بست؛ این بار ارتش لبنان فراتر از چشم بستن، به عنوان یکی از طرفین نبرد وارد عمل شد و به مواضع مرابطون با توپخانه حمله کرد!!
تصویری از مسلحین «قوات الصاعقة» در نبردهای خیابانی بیروت
مرحله دوم نبرد هتلها، ارزش بالای «قوات الصاعقة» را به طرفهای لبنانی نشان داد. از آن پس، قوات الصاعقة به یکی از ابزارهای مهم سوریه در لبنان تبدیل شد
اما شاید مهمترین نکته ماجرا را باید وزن و اثر نیروی «قوات الصاعقه» دانست. در قسمت پیشین به ماجرای فاجعه دامور پرداخته و این گروه را معرفی کرده بودیم. دور دوم نبرد هتلها که با ورود قوات الصاعقه، معادلات آن تغییر کرده بود، تقریباً 40 روز پیش از فاجعه دامور به وقوع پیوست. ورود موفق قوات الصاعقه و تغییر سریع معادلات، دو نکته را به وضوح نشان داد. اولاً این ماجرا باعث شد تا وزن این گروه فلسطینی – که خارج از چارچوب سازمان آزادیبخش فلسطین قرار داشت – بالا برود: ثانیاً حکومت سوریه به وضوح وزن این گروه را ملاحظه کرده و سطح بالاتری برای بازیگری خود در سوریه تعریف کرد.
انتهای پیام/