اخبار

رجبی: مردم سالاری دینی مهم ترین عامل پیروزی ایران در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی بود

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، پس از وقوع جنگ تحمیلی 12روزه جمهوری اسلامی ایران با رژیم متجاوز صهیونیستی و ایادی آن، خط فکری پیشرو و منسجمی پای به عرصه تحلیل و تبیین نهاد که ضمن اتکا به گزاره‌های منطقی و مستدل، عامل پیروزی کشورمان در میدان نبرد را کارآمدی «اسلام سیاسی» و آموزه‌های معرفتی برآمده از آن عنوان می‌کرد؛ اسلام سیاسی‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی (مدّ ظلّه العالی) برجسته‌ترین نظریه‌پرداز آن به‌شمار می‌آیند و مؤلفه‌هایی چون مبارزه، عدالت، استقلال، امنیت، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم زورگویان و تجاوز مستبدان عالم، اتحاد و انسجام‌بخشی به جامعه و… را دربرمی‌گیرد،

بر همین اساس و به‌منظور تبیین بیشتر این خط فکری، سراغ «حجت‌الاسلام مجید رجبی» مدیر پژوهشگاه فقه نظام و استاد سطح عالی حوزه علمیه رفتیم و با او در این زمینه هم‌کلام شدیم. رجبی در گفت‌وگوی پیش‌ِرو ضمن تأکید بر کارآمدی اسلام سیاسی به‌ویژه در معرکه جنگ با رژیم متجاوز صهیونیستی و ایادی آن،‌ توصیفی از تاریخ مبارزات جریان مقاومت علیه این رژیم مجعول نیز ارائه می‌دهد.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید:

تسنیم: اگر موافق باشید، گفت‌وگو را از اینجا آغاز کنیم که چه جریان یا خط فکری زمینه‌ساز شکل‌گیری رژیم منحوس صهیونیستی در منطقه شد؟   

رجبی: از قرن 17 و 18 میلادی به بعد، جریان غالب میان فلاسفه سیاسی غرب این بود که دین نمی‌تواند با سیاست رابطه صحیحی داشته باشد و در خدمت جامعه مدنی قرار بگیرد. عده‌ای می‌گفتند که دین، امری فردی است و باعث می‌شود شخص از جامعه کناره بگیرد و به درد جامعه نخورد. یا می‌گفتند که دین، امری معنوی است که بیشتر به فکر آخرت است تا اینکه بخواهد به دنیا بیندیشد. کسی که به دنبال آخرت است نمی‌تواند در دنیا پیروز شود، سلحشوری داشته باشد، رشد، پیشرفت و سعادت دنیوی را رقم بزند. اگر دین به یک مذهب رسمی دنیوی تبدیل شود، به دنبال انحصارگرایی، جنگ، خشونت و… می‌رود که نتایج ناخوشایندی به همراه خواهد داشت. این قسم ادبیات‌ها در غرب، بیشتر ماحصل تجربه مسیحیت کلیسایی قرون وسطی و تفاسیر خطا از مسیحیت تحریف‌شده انجیلی بود. این مسئله بسیار کلیدی است و اساسا چنین نگرشی زمینه‌ساز گسترش سکولاریسم شد. پس اگر ما امروز با مسئله سکولاریسم مواجهیم، ریشه‌های آن به دوران رنسانس و تولد مدرنیته بازمی‌گردد.

اگر فلاسفه غرب با اسلام سیاسی آشنا شده بودند دچار چنین تحریف‌هایی نمی‌شدند

به‌اعتقاد بسیاری از اندیشه‌ورزان، اگر فلاسفه غرب با معنای حقیقی اسلام سیاسی به‌ویژه قرائت شیعی آن و نیز با مفهوم ولایت آشنا شده بودند، چه‌بسا دچار چنین تحریف‌هایی نمی‌شدند که در نهایت، موجب شود دین را کنار بگذارند. کنار گذاشتن دین در غرب، نقطه آغاز انحرافات عجیبی است. به موازات کنار گذاشتن دین، دموکراسی منهای دین ترویج و ارزش‌های اخلاقی کمرنگ شد و خواست انسان (اومانیسم) محوریت پیدا کرد. آثار این وضعیت در حوزه‌های مختلفی اعم از تکنولوژی، صنعت، اقتصاد،‌ سیاست و… نمایان شد. نتیجه این نگرش، پیدایی دولت‌ ـ ملت‌های مدرن بود. این دوره با تشدید ملیت و انحصارگرایی ملی همراه و به مراتب بدتر از آن ادعاهایی بود که به دین تحریف‌شده نسبت می‌دادند. سپس جنگ‌های جهانی پیش آمد که خروجی آن به کشته شدن ده‌ها میلیون انسان انجامید. پس از جنگ‌های جهانی و فروپاشی عثمانی، نظریه اسلام سیاسی سنی هم تقریبا از بین می‌رود و دولت‌های سکولار مسلمان وابسته به استعمارگران روی کار می‌آیند. متاسفانه بر اثر همین اتفاق است که ما می‌بینیم یک غده سرطانی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه متولد می‌شود.

انقلاب اسلامی، تاریخ را به دوران تازه‌ای وارد کرد

شاید پیروزی انقلاب اسلامی از این جهت که دولتی بر پایه پیوند راسخ میان باورهای دینی و حاکمیت سیاسی را برقرار ساخت، تاریخ را وارد دوران تازه‌ای کرد. البته در تاریخ چندصدسال گذشته ایرانیان، همواره میان باورهای مذهبی در عرصه اجتماعی و سیاسی، پیوند برقرار می‌شده و هرگز سکولاریسم به معنای واقعی‌اش در ایران شکل نگرفته است. با وجود این، هیچ‌گاه اسلام سیاسی به طور مستقیم مدیریت صحنه را در اختیار نداشته است. حتی در دوره مشروطه هم که فقها در عرصه حضور دارند، هنگامی که مجلس تشکیل می‌شود آنها به کنار می‌روند و عنان کار به دست عده دیگری می‌افتد. در دوره فتاوی جهادی ایران و روس یا در دوره تنباکو هم شرایط به همین ترتیب بوده است. فقها در صحنه حضور دارند اما مدیریت صحنه به طور مستقیم در اختیار فقیهِ اسلام‌شناسِ عادلِ عالمِ آگاه به امور که مردم هم پشتیبانش باشند و بتواند کار را پیش ببرد، نیست. در این دوره به نظارت، نصیحت و فتاوی فقهی برای ایجاد خیزش عمومی اکتفا می‌شود. در چنین شرایطی است که پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع می‌پیوندد.

تحول مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی؛ دستاورد پیروزی انقلاب اسلامی

تسنیم: با این اوصاف، می‌توان گفت که فروپاشی عثمانی یکی از مهم‌ترین عواملی بود که زمینه شکل‌گیری رژیم صهیونیستی را پدید آورد؟

رجبی: فروپاشی عثمانی موجب شد که کشورهای اسلامی میان فرانسه و انگلیس تقسیم شوند و خروجی این تقسیم به تشکیل رژیم نحس صهیونیستی انجامید. ما در طول تاریخ چندده‌ساله تشکیل رژیم مجعول صهیونیستی مقاومت‌های زیادی را شاهد هستیم. چه در جهان عرب و چه در جهان اسلام، مقاومت‌های گوناگونی در برابر این رژیم جعلی شکل گرفته و این یک گزاره انکارناپذیر است. اما تفاوت عمده‌ای میان این مقاومت‌ها در مقطع پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود دارد. پیش از پیروزی انقلاب، غالب این مقاومت‌ها خطی عربی داشت و با هویت عربی ذیل عنوان دفاع از جهان عرب حرکت می‌کرد. چه در مصر، چه در سوریه و چه در عراق که با رژیم صهیونیستی دشمنی داشتند، شرایط چنین بود و جنگ اعراب با رژیم محوریت داشت. بنابراین رهبران جهان عرب که با رژیم صهیونیستی در منازعه بودند، ادعایی مبنی بر جهاد اسلامی یا مقاومت اسلامی نداشتند. این نکته بسیار مهمی است. نکته دیگر اینکه این قسم منازعات و مقاومت‌ها چندان طولانی نبوده و خیلی زود فیصله می‌یافته است. بدین‌معنا طی چند ماه با جدیت دنبال می‌شده و پس از مدت کوتاهی سر از صلح و سازش درمی‌آورده است! زیرا وقتی شما در مبارزات خود پشتوانه دین، مذهب و اعتقاد را نداشته باشید، طبیعتا این مبارزه هویت مسنجم و حقیقی نخواهد یافت.

دشمن هرچه می‌کوشد نمی‌تواند مقاومت را نابود کند

تسنیم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریان مبارزه و مقاومت در برابر رژیم مجعول صهیونیستی چه تمایزاتی نسبت به قبل پیدا کرد؟  

رجبی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی چندین گروه جهادی در منطقه تشکیل شد؛ ازجمله جهاد اسلامی، حزب‌الله لبنان و حماس که جملگی بر پایه جهاد اسلامی شکل گرفتند. این‌ گروه‌ها با الهام از انقلاب اسلامی و به صورت خودجوش پای به میدان مبارزه گذاشتند. برای مثال، رهبر جهاد اسلامی «فتحی شقاقی» است که خود اذعان می‌کند الگوی مبارزه امام خمینی (ره) راه‌حل مسئله فلسطین است. حزب‌الله لبنان و حماس هم به همین ترتیب. این وضعیت به خودی خود دال بر کارآمدی مقاومت سیاسی است؛ یعنی این‌ گروه‌ها با الهام از مشی جمهوری اسلامی و باور به اینکه مقاومت‌شان بر پایه مولفه‌های اسلامی نتیجه خواهد داد، وارد صحنه شدند. اینک می‌توان پرسید که چه مولفه‌هایی چنین مقاومتی را قوام می‌بخشد؟ آن هم مقاومتی که دشمن هرچه می‌کوشد نمی‌تواند نابودش کند. شما می‌بینید که رژیم صهیونیستی، سران حماس (نفر اول، دوم، سوم و…) را به شهادت می‌رساند اما این جریان همچنان با قوت به حیات و مبارزه خود ادامه می‌دهد. جریان‌های اسلامی حاضرند برای مقاومت خود هزینه بدهند و شهادت را یک ارزش والا و راستین می‌دانند. آنها عزت را ارزشی متعالی می‌پندارند و زندگی با ذلت را حقیرتر از مرگ باعزت به شمار می‌آورند. این‌ها نکات بسیار مهمی و ازجمله مفاهیمی است که در موفقیت و کارآمدی یک نظام اجتماعی و سیاسی بسیار ارزشمند محسوب می‌شود. 

مردم‌سالاری دینی «ولایت‌محورِ مردم‌نهاد» است

تسنیم: با توجه به تجربه پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی 12روزه، ریشه‌های مقاومت و پیروزی کشورمان را در این نبرد چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رجبی: مهم‌ترین و غیرقابل‌ انکارترین عنصر پیروزی‌بخش در جریان جنگ اخیر، «مردم‌سالاری دینی» است. بدین معنا به موازات پیروزی انقلاب اسلامی، استبداد که سال‌ها در ایران رگ و ریشه داشته است،‌ جای خود را به مردم‌سالاری داد؛ اما نه مردم‌سالاری صرف بلکه مردم‌سالاری اسلامی. باید توجه داشت که استبداد گاهی در لباس دیکتاتوری ظاهر می‌شود و گاه در جامه دموکراسی حزبی یا دموکراسی سرمایه‌سالاری بروز می‌یابد و همه این‌ها عامل سرکوب، خفقان و گسست جامعه است. مهم‌ترین عامل قدرت جمهوری اسلامی ایران این است که در جامعه ما مردم‌سالاری دینی بر پایه ایمان، محور حرکت مردم قرار می‌گیرد. آن هم مردمی که مومن هستند و می‌خواهند مولفه‌های مشخصی را رعایت کنند. این مسئله ذیل مفهوم ولایت تعریف می‌شود. بدین معنا مردم‌سالاری دینی، «ولایت‌محورِ مردم‌نهاد» است. مفهوم ولایت به معنای واقعی کلمه دربرگیرنده فناوری بسیار پیشرفته و کارامد است. جالب است که برخی از نظریه‌های غربی معاصر می‌کوشند این مفهوم را به صورت کاریکاتوری در مفاهیم دیگر خلط کنند.

هویت خدشه‌ناپذیری که با ولایت و ملّیت گره خورده است

جا دارد که ما کنار مفهوم ولایت فقیه، روی مفهوم «ولایت اسلامی» هم کار کنیم. ولایت اسلامی عبارت از ولایت مومنان بر یکدیگر، نظام امامت و امت و آن ولایت طولی است که مومنان با امام جامعه دارند. در روایات هم به وفور می‌بینیم که امامت، عنصر نظم‌دهنده به دین و جامعه و موجب در امان ماندن از تفرقه است. یعنی وفاق، وحدت و انسجام حول مفهوم ولایت محقق می‌شود. تبلور این مسئله را به وضوح در ایام جنگ تحمیلی اخیر و پس از آن شاهد بودیم و دیدیم که اسلام سیاسی چگونه کارامدی خود را نشان داد. مردم ما ذیل مفهوم ولایت از یک هویت واقعی دفاع می‌کنند. این هویت واقعی با ملیت هم گره خورده و این نکته مهمی است. زبان، نژاد، رنگ پوست، مرز و… به خودی خود پایه‌های اصلی هویت نیستند؛ بلکه پایه اصلی هویت، باور است، حب و بغض است، ایمان و اعتقاد است. این‌ها اگر با یکدیگر ترکیب شوند، می‌توانند به هویت ضریب بسیاری ببخشند. وقتی هویت چنین ضریب و توانی پیدا کند، غیرقابل خدشه می‌شود. همان‌گونه که تحلیل‌گران خارجی هم در توصیف جامعه ما گفته‌اند مقاومت اسلامی با هویت ملی چنان پیوند خورده که دیگر نمی‌توان این دو را از یکدیگر جدا کرد؛ مواجهه با چنین جامعه‌ای بسیار سخت است و نمی‌توان به سادگی اراده این جامعه را شکست. مهم‌ترین کارامدی اسلام سیاسی همین است؛ مهم‌ترین کارامدی اسلام سیاسی تشکیل اجتماعی هویتی بر پایه اراده‌ای واحد است. آن اراده مبتنی بر اطاعت از فرمان خدا با محوریت قرآن، اهل‌بیت (ع) و فرهنگ عاشوراست. این هویت واحد، حاضر است بر اساس یک شبکه مفهومی که من نام آن را «شبکه مفهومی مقاومت» می‌گذارم، در مسیر رسیدن به اهداف خود هر نوع هزینه‌ای را متقبل شود. اینجاست که جنگ اراده‌ها و جنگ اراده ملت‌ها با یکدیگر را شاهد هستیم و با جامعه‌ای مواجه می‌شویم که در آن یکایک افراد، همدیگر را تقویت و مستحکم می‌سازند و این جامعه دائما دارد گسترده و گسترده‌تر می‌شود. از بدو پیروزی انقلاب اسلامی به این‌سو می‌بینیم که مقاومت اسلامی تا چه حد گسترش یافته است. این وضعیت در حال شکل‌دهی به الگویی در جهان اسلام است. ما پس از جنگ تحمیلی 12روزه، شاهد حوادث اجتماعی مثبتی در کشورمان بودیم. پیش از وقوع جنگ، برخی مبتنی بر تحلیل‌های جامعه‌شناسی مدعی بودند که جامعه ایران با گسل‌های عمیقی روبه‌روست و این گسل‌ها آماده یک زلزله بزرگ هستند و… اما بحمدالله در جریان جنگ تحمیلی اخیر، دیدیم که این‌ها چگونه به یک عنصر وحدت‌بخش تبدیل شدند. بنابراین بسیاری از تحلیل‌گران که جامعه ایران را به درستی نمی‌شناختند و با شبکه مفهومی مقاومت آشنا نبودند، دچار خطای محاسباتی و تحلیلی شدند.

در جنگ تحمیلی اخیر کشورهایی هم که با جمهوری اسلامی زاویه داشتند، پشت‌سر ما قرار گرفتند

همین فضا را در جهان اسلام هم شاهد بودیم. بسیاری از کشورهایی که به لحاظ دینی و یا سیاسی در طول سالیان اخیر با جمهوری اسلامی زاویه‌های جدی داشتند، در جریان جنگ تحمیلی با آمریکا و رژیم صهیونیستی پشت سر جمهوری اسلامی قرار گرفتند و گفتند که ایران به عنوان نماینده امت اسلامی در حال مبارزه با استکبار، یهود و آمریکاست. بنابراین چنین زمزمه‌ای نزد آنها هم ایجاد شده است که ما هم می‌توانیم، چرا نباید در این مسیر گام برداریم؟ این یک اتفاق بسیار بزرگ است. شاید اکنون می‌توانیم بگوییم که ابتدای تحولات عظیمی در جهان قرار گرفته‌ایم و همه این‌ها به سبب استقرار حاکمیت اسلام سیاسی بر پایه ایمان و اعتقاد راسخ به خداوند در کشورمان است. این اعتقاد به خدا در مفهوم ولایت تبلور پیدا می‌کند. همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره کردم، ما باید روی ابعاد مختلف مفهوم ولایت کار کنیم. برخی مباحث که مسئله اصلی ما نیستند، حول ولایت مطرح‌ شده و باعث شده‌اند که این مفهوم جای خود را به درستی در جامعه‌مان پیدا نکند. ولایت باید به گونه‌ای پیش برود که مدیریت صحنه در اختیار اسلام قرار گیرد. این یک مسئله بسیار مهم است که به‌لحاظ فقهی توسط اندیشمندان ما به‌خصوص حضرت امام خمینی(ره) تبیین شده است. از حیث تجربه عملی هم می‌بینیم که تفاوت مقاومت‌های اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی، پیش و پس از پیروزی انقلاب در ایران و برخی کشورهای عربی چگونه بوده است. اگر اقتدار، اراده، صلابت و روحیه مستحکم نزد رهبران یک جامعه وجود داشته باشد و مردم هم همراه آنها باشند، وحدت و الفت در آن جامعه پدید می‌آید.

مؤلفه‌های سازنده شبکه مفهومی مقاومت

تسنیم: در خلال مباحث‌تان به «شبکه مفهومی مقاومت» اشاره کردید، این شبکه دارای چه عناصر و مؤلفه‌هایی است؟

رجبی: شبکه مفهومی مقاومت، مشتکل از مفاهیمی است که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند به جامعه چنان ضریب قدرتی می‌بخشند که تسلیم‌ناپذیر می‌شود. مهم‌ترین مفهوم در این شبکه، عبارت از «استکبارستیزی، مبارزه با طاغوت و نفی ولایت غیرخداست» که در قرآن کریم هم بدان اشاره شده است. این مفهوم با مفاهیم دیگری مانند «خودباوری» همراه می‌شود که در آیه شریفه «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِین» مورد اشاره قرار گرفته است و به آحاد جامعه القا می‌کند شما به خاطر ایمان راسخ‌تان برتر از جوامع دیگر هستید. این برتری، خودباوری ایجاد می‌کند و جامعه را به نقطه‌ای می‌رساند که دیگر نمی‌تواند ذلیل باشد.

«عزت‌طلبی و پرهیز از ذلت»، مفهوم دیگری است که در کنار عبارت «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْن» و خودباوری قرار می‌گیرد و در کنار استکبارستیزی به مذمت سازش‌کاری، منفعت‌طلبی و در پی اهداف حقیر دنیایی بودن منجر می‌شود. از طرف دیگر، این جامعه «شهادت و جهاد» را معامله‌ای پرسود با خداوند می‌بیند، از مرگ و زندگی تفسیرهایی دارد که با تفاسیر مکاتب مادی متفاوت است. جامعه‌ای که به خدا اعتقاد نداشته باشد، اگر منافعش به خطر بیفتد ـ چه در حق مردم خود و چه در حق مردم دیگر کشورها ـ به راحتی ظلم خواهد کرد؛ چرا که اولویتش، تامین منافع دنیایی‌ است. اما اگر اعتقاد به خدا در جامعه‌ای وجود داشته باشد، حتی اگر آن جامعه توانش را هم داشته باشد در حق مردم خود و دیگر کشورها ظلم نمی‌کند.

یکی دیگر از اصول مقاومت به‌تعبیر مقام معظم رهبری «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون» است؛ یعنی ما در برابر نظام سلطه، نه ظلم می‌پذیریم و نه ظلم می‌کنیم. نظام سلطه می‌گوید که من جهان را به دو قسم سلطه‌گر و سلطه‌پذیر تقسیم می‌کنم. درست است که ما با آنها می‌جنگیم،‌ اما بنا نداریم که خودمان برویم جای سلطه‌گر بنشینیم و سلطه‌گری کنیم؛ بلکه می‌خواهیم نظام «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون» را جایگزین نظام موجود سازیم. این جایگزینی مبتنی بر صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان و مذاهب و بر پایه عدالت است. در آیات قرآن کریم هم فراوان به این نکته اشاره شده است. این همان اندیشه‌ای است که محبوب و مطلوب آزادی‌خواهان جهان می‌شود. امروز می‌بینیم بسیاری از روشنفکرانی که به لحاظ سیاسی مخالف جمهوری اسلامی بوده و هستند، اذعان می‌کنند که ایران در مبارزه خود بر پایه ارزش‌های اخلاقی حرکت می‌کند، به معنای واقعی کلمه می‌جنگد و در عین‌حال به دنبال قتل نیست، بلکه در پی قتال است. همان‌گونه که مطلع هستید، ما یک کشتن داریم و یک جنگیدن؛ دشمنان ما به دنبال کشتن‌اند اما ما در پی جنگ و پیروزی هستیم؛ یعنی ضمن حفظ ارزش‌های اخلاقی در مسیر تحقق اهداف‌مان گام برمی‌داریم.

«شجاعت و نترسیدن از غیرخدا» مفهوم دیگری است که در شبکه مفهومی مقاومت جای می‌گیرد. البته «تدبیر و محاسبه‌گری» در این منطق وجود دارد؛ فلذا ما اصلی به نام «تقیه» را داریم و در جای خود، «نرمش قهرمانانه» هم انجام می‌دهیم. تقیه به خودی خود نماد توجه نظریه سیاسی اسلام به محاسبه‌گری و تدبیر است اما ترس در آن راهی ندارد.

سنت‌هایی که به جامعه امید می‌بخشند 

«توکل و اعتماد به وعده‌های الهی» دیگر مفهومی است که شبکه مفهومی مقاومت را قوام می‌بخشد. در اینجا وقتی سخن از سنت‌های الهی به میان می‌آید، ما شاهد سنت‌هایی هستیم که امید‌بخش‌اند. به تعبیر مقام معظم رهبری، امام خمینی (ره) دو عنصر را برای مردم ایران ارمغان آورد؛ یکی عنصر خودباوری که عرض کردم از «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْن» می‌آید و دیگری عنصر امید. این امید از کجا می‌آید؟ اگر بخواهیم مبنای دینی این عنصر را بیابیم، از دو خط می‌توانیم به آن برسیم؛ یکی «سنت‌های الهی و اعتماد به این سنت‌هاست». ما «سنت نصرت» را داریم؛ خداوند فرموده است که اگر مومنان خدا را یاری کنند، خدا هم آنها را یاری خواهد کرد. اگر جامعه در وادی خدا قرار بگیرد و با آن مولفه‌هایی که گفتیم- اعم از اینکه منازعه در میان نباشد، شبکه مفهومی مقاومت در جامعه شکل گرفته باشد، ولایت در میان باشد و تمامی اتفاقات ذیل آن شکل بگیرد و…- حتما یاری خداوند هم شامل حال خواهد بود. این یک نکته امیدبخش است. ما همچنین «سنت غلبه» را داریم. «سنت ازدیاد نعمت و برکت» را داریم. اگر مردم تقوا پیشه کنند، ایمان داشته باشند و همراهی نشان دهند، برکات و نعمات آسمان‌ها و زمین بر آنها نازل خواهد شد؛ «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُم». همه این‌ها امیدبخش است. مومن و جامعه ایمانی یعنی جامعه‌ای که حاکمیت سیاسی اسلام را پذیرفته معتقد است که اگر درست رفتار کند، دست یاری خداوند که خالق جهان و رب و پروردگار جهانیان است، خدای جنگ و خدای صلح است، خدای نعمت و باران است، همراهش خواهد بود. این خدا یاور کسانی است که در مسیر او حرکت می‌کنند؛ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا». اگر جامعه‌ای به این اعتقاد داشته باشد، هرگز ناامید نمی‌شود، ولو در شکست‌ها. برخی سنت‌ها هم مشروط به معصیت است؛ یعنی انسان می‌داند که اگر گناه و نافرمانی کند و از یاری ولی خدا، یاری حق و مظلومان کناره بگیرد، گرفتار ذلت و مشکلات می‌شود. پس سنت‌های الهی یکی از خطوطی است که امید ایجاد می‌کند.

منطق اسلام سیاسی شیعی شکست‌ناپذیر است

خط دوم، «خط انتظار و مهدویت» است. به‌تعبیر مرحوم شهید مطهری، خط انتظار و مهدویت، خوش‌بینی نسبت به آینده ایجاد می‌کند؛ یعنی مؤمن همواره معتقد است که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُون»؛ زمین در اختیار بندگان صالح خدا قرار خواهد گرفت. این خوش‌بینی نسبت به آینده باعث می‌شود که انسان در هیچ حالی حتی در شکست‌ها هم امید خود را از دست ندهد. چه رسد به ما که اکنون در نقطه پیروزی و ارتقای جبهه مقاومت قرار داریم. شما می‌توانید این خط را در واقعه عاشورا هم مشاهده کنید؛ جایی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها در اسارت با عزت و اقتدار در برابر بنی‌امیه سخن می‌گویند و بیان می‌دارند؛ “آنچه من می‌بینم، پیروزی است.”، ازاین‌رو چنین منطقی شکست‌ناپذیر است. اگر این همراهی که از سوی جامعه ایران و امت اسلام اتفاق می‌افتد، استمرار داشته باشد، این مسیر هرگز ناامیدی را به خود نخواهد دید و جامعه‌ای که امید و خودباوری داشته باشد، می‌تواند تمامی قله‌ها را یکی پس از دیگری فتح کند. اگر ما امروز در زمینه صنایع موشکی به این نقطه رسیدیم، نمی‌توان گفت که صرفا به یک تکنولوژی دست پیدا کردیم، ریشه‌هایش همین نکاتی است که بدا‌ن‌ها اشاره کردم. اول مفهوم ولایت و در ذیل آن مفاهیم دیگری مانند خودباوری و امید که در کنار هم چنین جامعه‌ راسخ و مستحکمی را قوام می‌بخشند. همه این‌ها فناوری‌هایی است که اسلام برای ساخت جامعه به ما ارائه داده و ما ذیل مفهوم ولایت می‌توانیم تمامی این مفاهیم را یکی پس از دیگری در جامعه‌مان محقق سازیم و در نهایت، به آن هدف نهایی که از زمان بعثت پیامبران (ص) مطرح بوده است یعنی «لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» دست یابیم. لازم است بیش از پیش تمایزات و برجستگی‌های خود را در عرصه عمل نشان دهیم و در مسیری حرکت کنیم که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به الگویی برای تمامی ملت‌های جهان شود؛ چه برای ملت‌‌های مسلمان چه سایر ملل آزاده جهان.

انتهای پیام/

 

 

تیم تحریریه ایگرام

تیم تحریریه ایگرام با تجربه سال‌ها فعالیت حرفه‌ای در حوزه‌هایی مانند اقتصاد دیجیتال، فناوری، کسب‌وکار، گردشگری و هنر، محتوایی دقیق، به‌روز و قابل اعتماد تولید می‌کند. ما با همکاری کارشناسان سئو و رعایت اصول روزنامه‌نگاری مدرن، هزاران مقاله علمی و خبری منتشر کرده‌ایم تا نیازهای اطلاعاتی مخاطبان را به بهترین شکل پاسخ دهیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا