تکنولوژی

شکنجه‌های هولناک واحد ۷۳۱؛ آزمایشگاه وحشت ژاپن در جنگ جهانی دوم

در واپسین ماه‌های جنگ جهانی دوم، وقتی نیروهای متفقین درهای اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها را گشودند، جهان با ابعاد هولناک نژادپرستی و جنایت سازمان‌یافته‌ی آلمان روبه‌رو شد.

توجه: مقاله پیش‌رو جزئیات خشونت‌‌های شدید، شکنجه‌ و نسل‌کشی را به تصویر می‌کشد و مطالعه‌ی آن ممکن است برای برخی خوانندگان آزاردهنده باشد.

تصاویر اسیران نیمه‌جان، انبوه اجساد و آزمایش‌های پزشکی روی انسان‌ها به‌سرعت به حافظه‌ی جمعی بشر راه یافتند. از آن زمان تا امروز، بیش از هفت دهه است که نام‌هایی چون آشوویتس، جوزف منگله و هولوکاست در ذهن جهانیان ماندگار شده‌اند.

اما آنچه در این دوران پشت دیوارهای بلند تأسیسات عظیم واحد ۷۳۱ در منچوری اشغال‌شده اتفاق افتاد، تا حد زیادی ناشناخته ماند؛ جایی که دانشمندان ژاپنی تحت فرماندهی شیرو ایشی با حمایت کامل امپراتوری ژاپن، مرزهای هرگونه شکنجه‌ی ممکن را رد کردند تا برتری نظامی خود را به جهان ثابت کنند.

درحالی‌که جنایات هیتلر به‌خوبی در تاریخ ثبت شد، واحد ۷۳۱ تا دهه‌ها پس از جنگ در سایه‌ای از سکوت و انکار باقی ماند. برخلاف رهبران نازی که در دادگاه نورنبرگ محکوم و به دار آویخته شدند، بسیاری از پزشکان واحد ۷۳۱ زندگی حرفه‌ای و شخصی موفقی داشتند و به مقام‌های بالای سازمانی و حتی سیاسی رسیدند.

این واحد که برای توسعه سلاح‌های بیولوژیکی و شیمیایی تأسیس شده بود، حتی یک سال بیشتر از رایش سوم دوام آورد. گرچه به کار‌گیری سلاح‌های بیولوژیکی و شیمیایی در جنگ‌ها پدیده‌ی جدیدی نبود، ولی آزمایش‌های ژاپنی‌ها روی انسان‌ها حتی از آنچه نازی‌ها انجام دادند هم فراتر رفت.

و آنچه این سقوط به بربریت را شگفت‌آورتر می‌کند، سهم ژاپن در پیشرفت علم پزشکی تنها سه دهه پیش از جنگ‌جهانی دوم بود. پس چگونه کشوری که زمانی الگویی از نظم و انسان‌دوستی علمی بود، ظرف مدتی کوتاه یکی از بی‌رحمانه‌ترین فصول تاریخ بشر را رقم زد؟

شاید پاسخ این سؤال در ترکیب پیچیده‌ای از جاه‌طلبی‌های نظامی، مسابقه‌ی تسلیحاتی، سکوت‌های بین‌المللی و خیانت به وجدان علمی نهفته باشد.

 پیشینه و زمینه تاریخی: ملتی تشنه قدرت

ژاپن در دهه ۱۹۳۰ کشوری بود دگرگون‌شده. از انزوای قرون‌وسطایی به قدرتی صنعتی تبدیل شده بود که می‌خواست جای خود را میان ابرقدرت‌های جهان پیدا کند. ناسیونالیسم افراطی، کیش امپراتوری و باور به برتری نژادی، شعله‌های شهوت قدرت را در دل رهبران نظامی ژاپن زنده می‌کرد.

«هاکو ایچیو» یا «هشت‌گوشه جهان تحت یک سقف»: این شعار امپریالیستی ژاپن، نقشه راه آن‌ها بود. برای رسیدن به این هدف، منچوری، سرزمین وسیع و منابع غنی در شمال شرق چین، نخستین هدف مناسب به نظر می‌رسید.

ژاپن در دهه ۱۹۳۰ از انزوای قرون‌وسطایی به قدرتی صنعتی تبدیل شده بود

سپتامبر ۱۹۳۱، ارتش ژاپن عملیات فریبکارانه‌ی «حادثه موکدن» را طراحی و اجرا کرد: انفجاری در خط راه‌آهن منچوری (که خود ژاپنی‌ها مخفیانه انجام دادند) بهانه‌ای شد برای حمله همه‌جانبه به این منطقه. چینی‌ها در برابر قدرت نظامی ژاپن تاب مقاومت نداشتند و منچوری به‌سرعت سقوط کرد.

ژاپنی‌ها دولت دست‌نشانده «مانچوکو» را در این منطقه تأسیس کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود: یک آزمایشگاه انسانی به وسعت یک کشور. منچوری قرار بود پادگان دانشمندان نظامی ژاپن باشد؛ جایی که هیچ قانون بین‌المللی، اخلاق پزشکی یا حقوق بشری مانع اجرای طرح‌های آن‌ها نمی‌شد.

شیرو ایشی دکتر متخصص باکتری‌شناس ژاپنی و رهبر واحد ۷۳۱ ژاپن

در همین زمان، دکتر شیرو ایشی، باکتری‌شناس نابغه اما سلطه‌جوی ارتش ژاپن، فرصت را غنیمت شمرد. او که از کنوانسیون ژنو ۱۹۲۵ (که استفاده از سلاح‌های بیولوژیکی و شیمیایی را ممنوع می‌کرد) خشمگین بود، رو به فرماندهان ارتش چنین استدلال کرد: «اگر چیزی آن‌قدر قدرتمند است که دنیا آن را ممنوع می‌کند، پس باید سلاحی فوق‌العاده باشد.»

شیرو ایشی باور داشت اگر کنوانسیون ژنو چیزی را ممنوع کرده، پس حتماً سلاح قدرتمندی است

شیرو ایشی به برنامه‌ای فکر می‌کرد که حتی در ذهن بی‌رحم‌ترین افسران جنگی هم نمی‌گنجید: تبدیل میکروب‌ها به سلاح‌های کشتارجمعی. اما برای این‌کار به چیزی بیش از آزمایشگاه و حیوانات آزمایشگاهی نیاز داشت. او به انسان‌ها نیاز داشت؛ هزاران انسان و منچوری اشغال‌شده، بهترین مکان برای دستیابی به «مواد خام» مورد نیاز او بود.

تأسیس واحد ۷۳۱: آغاز کابوس

سال ۱۹۳۲، شیرو ایشی با حمایت فرماندهان عالی‌رتبه ارتش ژاپن، اولین آزمایشگاه خود را در شهر هاربین؛ مرکز استان هیلونگ‌جیانگ در منچوری راه‌اندازی کرد. منطقه‌ای با نام رسمی و صوری «آزمایشگاه تحقیقات پیشگیری از اپیدمی» که در اصل به دنبال هدف دیگری بود: ایجاد بزرگ‌ترین کارخانه تولید سلاح‌های میکروبی جهان.

ایشی با سخنرانی‌های آتشین، پزشکان برجسته ژاپنی را متقاعد کرد که به او بپیوندند. او در این سخنرانی‌ها می‌گفت: «مأموریت الهی یک پزشک مبارزه با بیماری‌ها است، اما ما می‌خواهیم کاری کاملاً متضاد انجام دهیم و میکروب‌ها را به سلاح تبدیل کنیم. شاید این کار برای ما به‌عنوان پزشک دردناک باشد، اما ما این راه را برای هیجان دوگانه پزشکی طی می‌کنیم: به‌عنوان دانشمند و به‌عنوان سرباز امپراتوری.»

مجتمع مخوف واحد ۷۳۱ در حومه هاربین، بیش از ۶ کیلومترمربع مساحت داشت

پزشکانی که دعوت ایشی را رد می‌کردند، هیکوکومین (خائن) نامیده می‌شدند، اما بسیاری نیز به دعوت او پاسخ مثبت دادند: مردانی که زمانی سوگند بقراط خورده بودند، حالا آماده بودند تا تا به سبعانه‌ترین، غیرعادی‌ترین و وحشیانه‌ترین اقداماتی دست بزنند که هیچ تنابنده‌ای برای هضم آن‌ها آماده نبود.

پس از یک تلاش ناموفق برای فرار ۴۰ زندانی در سال ۱۹۳۶، ایشی تصمیم گرفت مجتمع بزرگ‌تری در حومه هاربین به نام «پینگ فنگ» بسازد. این مجتمع عظیم با دیوارهای بلند، بیش از ۶ کیلومترمربع مساحت داشت: اندازه‌ای قابل‌مقایسه با اردوگاه مرگ آشویتس-بیرکناو. این شهرک وحشت، بیش از ۷۰ ساختمان مختلف را در خود جای می‌داد که هر کدام برای هدف شومی طراحی شده بودند.

ساختار و تشکیلات: کمیته‌ی مرگ

واحد ۷۳۱ تنها بخشی از یک شبکه‌ی گسترده‌تر بود. شعبه‌های دیگر در نانکینگ (واحد ۱۶۴۴)، پکن (واحد ۱۸۵۵) و چانگچون (واحد ۱۰۰) فعالیت می‌کردند. در مجموع، ۲۶ آزمایشگاه و واحد کشتار در سراسر مناطق اشغالی آسیا پراکنده بودند، با بیش از ۲۰ هزار نفر پرسنل.

بودجه سالانه واحد ۷۳۱، ده میلیون ین، حقوق‌ها سخاوتمندانه و غذای کارکنان عالی بود. پزشکان و دانشمندان در پینگ فنگ مانند اشراف زندگی می‌کردند، درحالی‌که در همان زمان، زیرزمین‌های همان ساختمان‌ها به قتلگاه‌های انسانی تبدیل شده بود.

تیم تحریریه ایگرام

تیم تحریریه ایگرام با تجربه سال‌ها فعالیت حرفه‌ای در حوزه‌هایی مانند اقتصاد دیجیتال، فناوری، کسب‌وکار، گردشگری و هنر، محتوایی دقیق، به‌روز و قابل اعتماد تولید می‌کند. ما با همکاری کارشناسان سئو و رعایت اصول روزنامه‌نگاری مدرن، هزاران مقاله علمی و خبری منتشر کرده‌ایم تا نیازهای اطلاعاتی مخاطبان را به بهترین شکل پاسخ دهیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا