فوت عمویم «انوشیروان ارجمند» باعث شد که مراسم ازدواج من و همسرم به دور از تجملات و جنجال باشه!

اگر بگویند زندگی این زوج را در یک جمله توصیف کنید میتوان به دو کلمه اکتفا کرد؛ «عاشقانه و عاقلانه» چون به همان میزان که این زوج عاشق هم هستند، نسبت به یکدیگر عاقلانه رفتار میکنند
امیر یل ارجمند : در مورد این سوال که چرا ازدواج ما در سکوت خبری انجام شد و شامل جار و جنجالهای مرسوم ازدواجهای هنری نشد باید بگویم که من و یاسمینا هر دو بیشتر از هر موضوع دیگری به شروع زندگی مشترکمان در آرامش فکر میکردیم و اینکه مسائل حاشیهای از هر جهت سایهای روی زندگی ما نیندازد.
از طرفی فوت عمویم «انوشیروان ارجمند» هم مزید بر علت شد که ترجیح دهیم روی این موضوع مانور چندانی نداشته باشیم. این اتفاق ناگوار در شرایطی رخ داد که ما تمام برنامهریزیهای مربوط به برگزاری مراسم ازدواجمان را انجام داده بودیم به همین خاطر لغو آن سختیهای خاص خودش را به دنبال داشت، در نهایت تصمیم بزرگان و خواست ما این بود که این مراسم کمی به تاخیر بیفتد ولی پیش از سال 94 برگزار شود به همین خاطر ما تمایلی نداشتیم که با رسانهای کردن این موضوع پیرامون ازدواجمان هیاهو ایجاد کنیم.
ماجرای ازدواج ما
یاسمینا باهر: داریوش ارجمند، پدر امیریل در دانشگاه سوره استاد بازیگری من بود. بعد از مدتی رابطه ما از شکل استاد و دانشجویی خارج شد و روابط خانوادگی به خود گرفت و پدرم و استاد ارجمند رابطه نزدیکی با یکدیگر پیدا کردند. طی این رفت و آمدهای خانوادگی من و امیر یل هم با یکدیگر آشنا شدیم. هر چند که هر دوی ما هیچ وقت فکر نمیکردیم این آشنایی منجر به ازدواج شود اما آهسته آهسته به یکدیگر نزدیک شدیم و حس کردیم نکات مشترک زیادی داریم. آشنایی پیش از ازدواج ما کمی طولانی شد و نزدیک به چهار سال طول کشید اما در این مدت به شناخت خوبی نسبت به یکدیگر دست پیدا کردیم.
امیر یل ارجمند: همانطور که یاسمینا هم اشاره کرد در ابتدا آشناییمان هیچ کدام فکر نمیکردیم این روابط خانوادگی قرار است روزی به ازدواج ختم شود اما از یک جایی به بعد من حس کردم در یاسمینا خصوصیاتی وجود دارد که باعث تکمیل شدن من میشود هر چند که ما به لحاظ اخلاقی شباهت چندانی با یکدیگر نداشتیم اما بهشدت همدیگر را کامل میکردیم. وقتی حس کردم بخشی از وجود من توسط یاسمینا کامل میشود، بدون وقفه موضوع خواستگاری را مطرح کردم.