لبنان، بهشت جاسوسان؟|نگاهی به پرونده وطن فروشی «محمد صالح»

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، برای دهههای متمادی اصطلاح «بهشت جاسوسان» (Spies’ Heaven) گاهی برای توصیف لبنان در رسانههای منطقهای و بینالمللی بهکار رفته است، اما چرا؟ لبنان بهدلیل موقعیت ژئوپولیتیکی حساس، تاریخچه درگیریهای منطقهای، و حضور گروههای مختلف سیاسی و نظامی بهعنوان کانونی برای فعالیتهای جاسوسی شناخته میشود. بهطور سنتی فعالیتهای گسترده جاسوسی بهویژه از سوی اسرائیل، آمریکا و دیگر بازیگران منطقهای در لبنان، و از سوی دیگر همسایگی با فلسطین اشغالی و بحرانهای سیاسی و اقتصادی این کشور، بستری ایدهآل برای عملیات جاسوسی به وجود آورده است.
دهه 1980 ـ آغاز جاسوسی گسترده
لبنان که دهههاست در آتش طمع رژیم صهیونیستی و مداخلات آمریکایی میسوزد، نهتنها صحنه درگیری گروههای مقاومت و اسرائیل بوده، بلکه میدان نامرئی جاسوسی و خیانت نیز بوده است.
واژه «عمیل» (بهمعنای مزدور و همکار) که در ادبیات سیاسی لبنان، به نمادی از نفرت تبدیل شده است، اشاره به کسانی دارد که بهازای پول، تهدید، یا وعدههای توخالی، اطلاعات حیاتی را به سرویس جاسوسی اسرائیل میفروختند.
عمیل یا عُملاء عمدتاً شامل شهروندان لبنانی هستند که بهدلایل مالی یا دیگر انگیزهها توسط رژیم دشمن استخدام میشوند، این افراد اطلاعات حساس درباره حزبالله، گروههای فلسطینی، و فعالیتهای نظامی جمعآوری میکنند.
دهه 1980، با تهاجم گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 یادآوری میشود. اسناد موساد که در سال 2022 دستهبندی شدند، نشان میدهند که برنامهریزی برای حمله به لبنان از میانه سال 1981 آغاز شد و رهبر حزب مسیحی الکتائب لبنان، «پیِر جُمَیّل» در ژانویه 1982 از آن مطلع شد.
اشغال جنوب لبنان تا پایتخت این کشور یعنی بیروت توسط صهیونیستها در سال 1982، سرآغاز شکلگیری سیستماتیک شبکههای جاسوسی بود. نیروهای اسرائیلی با استخدام افرادی از جامعه محلی، بهویژه در مناطق مرزی، پایگاههای اطلاعاتی خود را تقویت کردند.
اشغالگران اسرائیلی از ضعف دولت مرکزی لبنان و اختلافات فرقهای و جنگ داخلی در این کشور که از سال 1975 میلادی شعلهور شده بود، سوءاستفاده کردند تا شبکههای مزدور را در ساختارهای امنیتی، مخابرات، و حتی نهادهای مدنی نفوذ دهند.
بشیر جمیل، چهره نزدیک به صهیونیستها تنها 22 روز پس از انتخاب بهعنوان رئیسجمهور لبنان ترور شد
موساد نقش کلیدی در مدیریت روابط با برخی گروهها از جمله مسیحیان فالانژ ایفا کرد. این دوره شاهد استقرار شبکههای اولیه جاسوسی بود که بعداً گسترش یافتند. تنها پس از چند هفته از اشغال نیمی از لبنان، «بشیر جمیل» توانست با برخی لابیگریها که تحت نفوذ اشغالگران انجام شد، در تابستان 1982م به ریاستجمهوری برسد، اما تنها پس از 22 روز از انتخاب در پارلمان، توسط یکی از میهنپرستان لبنانی طی یک انفجار ترور شد تا ضربهای سخت به نخستین گام مزدورپروری صهیونیستها در ساختار قدرت لبنان وارد شود.
مزدوران مشغول کارند!
یک نمونه کلاسیک از مزدوری برای دشمن صهیونیستی، «ارتش جنوب لبنان» بهسرکردگی «آنتوان لحد» بود که بهعنوان بازوی اطلاعاتی اسرائیل در جنوب لبنان عمل میکرد. اکثر افسران این گروه از مسیحیان مارونی بودند، اما در لایههای پایینتر دروزیها و شیعیان هم وجود داشتند. این نیروها که مردم بهعنوان ارتش لحد از آنان یاد میکردند، متحد اصلی رژیم اشغالگر صهیونیستی بهشمار میرفتند.
آنتوان لحد، فرمانده مزدور ارتش جنوبی لبنان
این گروه تندرو که ابتدا با هدف بیرونکردن آوارگان فلسطینی و گروههایی نظیر سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان در بحبوحه جنگ داخلی به وجود آمد، نقش ضربهگیر برای اسرائیلیها را بازی میکردند، چرا که در مناطق اشغالی تحت کنترل با شدت و قساوت تمام، اقدام به کشف هرگونه فعالیت ضداشغالگری و مقابله با گروهها و هستههای مقاومت و مردم حامی رزمندگان میکردند.
نام زندان «خیام» در جنوب لبنان بهعنوان یکی از شکنجهگاههای مخوف لبنان و حتی غرب آسیا زبانزد است، جایی که افراد بیشماری از رزمندگان حزبالله و مردم جنوب لبنان که حتی گمان کمک به رزمندگان مقاومت به آنان میرفت، در این زندان تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفتند و تعداد زیادی توسط مزدوران لحدی به شهادت رسیدند. حتی صهیونیستها مسئولیت اقدامات این گروه تحت پوشش خود را در نقض حقوق بشر گردن نمیگرفتند و تلاش میکردند دخالت مستقیمی در اداره امور این مناطق نداشته باشند.
هزاران عضو این گروه پس از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000، به کشورهای سوم (ثالث) فرار کردند، حتی بسیاری از افسران عالیرتبه آنان نیز به اسرائیل و آمریکا پناهنده شدند، اما برخی دیگر همچنان در لبنان به فعالیت پنهانی خود ادامه دادند.
پروندههای شوکآور خیانت و جاسوسی
پس از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000، جاسوسی و خیانت همچنان ادامه یافت، اما پس از جنگ 33روزه سال 2006 بهویژه در سالهای 2008 و 2009 م، بسیاری از شبکههای جاسوسی صهیونیستها کشف شد و افراد زیادی بهاتهام جاسوسی توسط واحدهای ضداطلاعات حزبالله و ارتش لبنان دستگیر شدند.
علی الجراح، جاسوس مشهور اسرائیل در لبنان
یکی از مهمترین رویدادها، دستگیری یک شبکه جاسوسی در سال 2009 بود که شامل حداقل 21 نفر، از جمله یک ژنرال بازنشسته، چند مقام امنیتی، و شهردار و… بود. برخی از این افراد، مانند «علی الجراح» از دهه 1980 برای اسرائیل کار میکردند و بهمدت 25 سال اطلاعاتی درباره حزبالله و گروههای فلسطینی جمعآوری میکردند و در اختیار دشمن قرار میدادند.
بر اساس اسناد دادگاههای لبنان، سرویس امنیتی اسرائیل از سه روش اصلی برای جذب جاسوسها استفاده میکنند: تهدید و باجگیری، پول و امتیازات مادی، فریب ایدئولوژیک.
«زیاد حمصی» دیگر جاسوسی بود که برخی منابع او را مهمترین عامل نفوذ شبکه جاسوسی اسرائیل نامیدهاند. وی در سال 2010 توسط دادگاه نظامی لبنان به 15 سال حبس با اعمال شاقه بهاتهام جاسوسی برای اسرائیل محکوم شد. او از سال 2006 از طریق فردی به نام «داوید» با سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) مرتبط شد و در تایلند با مأموران موساد دیدار کرد. حمصی اطلاعات و تصاویری از منطقه مرتبط با درگیریهای 2006 و نظامیان مفقودالاثر صهیونیست را به عوامل دشمن ارائه داد. او همچنین آموزشهای ارتباطاتی و تعیین مختصات را نزد موساد فراگرفت.
عامر الفاخوری، معروف به قصاب خیام
«عامر الفاخوری» یکی از اعضای سابق ارتش جنوب لبنان نیز در سپتامبر 2019 پس از آنکه برای تعطیلات خانوادگی از آمریکا به لبنان آمده بود، بازداشت شد. او که متهم به همکاری با اسرائیل و مشارکت در جنایات بازداشتگاه خیام در دوران اشغال جنوب لبنان (تا سال 2000) بود، در دسامبر 2019 از زندان نظامی آزاد شد و در مارس 2020، دیوانعالی لبنان اتهامات علیه او را بهدلیل مرور زمان لغو کرد،
این امر سبب شد بسیاری بهویژه اهالی جنوب لبنان که خود یا خانواده و دوستانشان زیر دست وی شکنجه شده بودند وی را مسئول نقض حقوق بشر در این بازداشتگاه اعلام کنند، و از آزادی «جلاد خیام» بهشدت عصبانی شوند. مردم و رسانههای ملیگرا به دادگاه لبنان که تحت نفوذ سفارت آمریکا در بیروت حکم صادر کرده بود، اعتراض کردند. آمریکاییها سرانجام وی را با یک بالگرد نظامی خود از مقر سفارتشان فراری داده به ایالات متحده فرستادند، اما فاخوری چند ماه بعد در سال 2020 بهطرز مشکوکی مرد.
محمد صالح، جاسوسی که اولی نبوده و آخری هم نیست
اما در روزهای گذشته دستگیری «محمد صالح» عضو سابق حزبالله، که بهاتهام همکاری با رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر جنجالبرانگیز شده است، نشاندهنده تداوم فعالیتهای جاسوسی در دهههای اخیر است.
محمد صالح که طی برخی گزارشها در 28 آوریل دستگیر شده است، بهدلیل اشتغال در بورس، پیش از عملیات طوفان الاقصی از حزبالله اخراج شده بود. او بهعلت داشتن حساب، مراجعه به یکی از شعب شرکت حواله پول در جنوب بیروت و انتقال مبالغ بالا، بهنوعی با این شعبه اعتمادسازی کرده بود، تا جایی که این شرکت بهصورت تلفنی برای او پول جابهجا میکرد، اما صاحب این شعبه، یک بار بهعلت تأخیر در پرداخت مبلغ، به خانه او رفت و تهدیدش کرد که تا شب باید مبلغی بالغ بر 20 هزار دلار را بازگرداند.
طی یک اتفاق صاحب شعبه که به سوءاستفاده محمد از اعتبارش معترض بود، با گرفتن گوشی وی، متوجه برخی مکالمات ایمیلی و رد و بدل شدن اطلاعاتی مهم درباره حزبالله توسط وی میشود و این مسئله را به پلیس گزارش میدهد.
محمد صالح در اعترافات اولیه عنوان میکند که از طریق شبکه اجتماعی فیسبوک با عامل موساد آشنا شده است و بعداً طی ارتباط با سه نفر، اطلاعات خواستهشده در مورد یگانی را که قبلاً در آن خدمت کرده و افرادی را که در سوریه و لبنان با ایشان کار کرده، به آنها منتقل کرده است.
محمّد صالح، جدیدترین مظنون به جاسوسی برای اسرائیل
در بررسی پیامهای ردوبدلشده توسط محمد صالح مشاهده شد که او با انگیزه مالی اقدام به خودفروختگی و جاسوسی کرده است. وی بهکرّات در پیامهای ردوبدلشده میان خود و عامل موساد نوشته است: «پول بدهید، هرچه میخواهید از من بگیرید.»، عوامل موساد هم در پیامهای ایمیلی اطلاعاتی در مورد جزئیات مربوط به موتورسیکلتهای مورد استفاده رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان و ساختارهای داخلی حزبالله را از او خواسته بودند.
نکتهای قابل توجه در اعترافات و پیامهای کشفشده محمد صالح وجود دارد که نشان میدهد رابط وی در موساد چندین پرسشنامه درباره شخصیت، خانواده و ارتباطات وی در اختیار صالح قرار داده است تا او این پرسشنامهها را تکمیل کند.
آنچه روشن شده است اینکه پدر محمد صالح، که اسم او نیز محمد است، یکی از مقامات حزبالله و از اعضای قدیمی مقاومت بوده است و این متهم بارها بنابر خواسته اسرائیلیها از پدر تقاضا کرده است اقدامی صورت دهد که وی بار دیگر به خدمت حزبالله بازگردد، همچنین برخی منابع از وی بهعنوان «مداح سید حسن نصرالله» یا مداح حزبالله یاد کردهاند که باید گفت گرچه ویدیویی از او منتشر شده است که در حال مداحی در کربلای معلی و بین زوار لبنانی است، اما انتساب وی بهعنوان مداح دبیرکل شهید مقاومت اسلامی لبنان فاقد صحت و هرگونه سندیتی است.
روشهای نوین استخدام جاسوس و افزایش ضربات نظامی ـ امنیتی
اسرائیل در سالهای اخیر از روشهای نوینی برای استخدام جاسوسان در لبنان استفاده کرده است، یکی از این روشها، استفاده از شبکههای اجتماعی برای شناسایی و جذب افراد آسیبپذیر مانند محمد صالح است که از طریق فیسبوک استخدام شد. تلآویو همچنین از بحرانهای اقتصادی لبنان برای جذب افراد با انگیزه مالی بهرهبرداری کرده است. از سال 2019 (آغاز بحران اقتصادی لبنان) تاکنون، بیش از 185 نفر بهاتهام همکاری با اسرائیل دستگیر شدهاند که بسیاری از آنها بهدلیل شرایط اقتصادی وخیم به این کار کشیده شدهاند، این روشها نشاندهنده تطبیق استراتژیهای جاسوسی رژیم صهیونیستی با شرایط جدید است.
پس از طوفانالاقصی اسرائیل عملیاتهای اطلاعاتی و نظامی خود را علیه اهداف خود در لبنان تشدید کرده است، یک نمونه بارز حملات سپتامبر 2024 بود که شامل انفجار صدها دستگاه پیجر و واکیتاکی در سراسر لبنان بود، که منجر به شهادت حداقل 30 نفر و زخمی شدن 3000 نفر دیگر شد، همچنین، در همان ماه، حملات هوایی گسترده اسرائیل منجر به شهادت فرماندهان ارشد حزبالله و سپس شهادت سید مقاومت «شهید سید حسن نصرالله» شد، این عملیاتها نشاندهنده استفاده فزاینده اسرائیل از روشهای نوآورانه برای هدف قرار دادن ساختار و بدنه اجتماعی حزبالله است.
باید اعتراف کرد که فعالیتهای جاسوسی اسرائیل تأثیرات امنیتی و نظامی قابلتوجهی بر حزبالله داشته است. نفوذ جاسوسان به بدنه حزبالله منجر به افشای اطلاعات حساس و حملات هدفمند اسرائیل شده است، بهعنوان مثال، در مورد محمد صالح، او متهم به ارائه مختصات مراکز امنیتی حزبالله است که به حملات صهیونیستها در مناطق مهم بیروت و بهویژه منطقه ضاحیه، در جنوب پایتخت لبنان و شهادت بسیاری از رهبران، فرماندهان و اعضای حزبالله منجر شد، البته پیشبینی میشود حزبالله، علاوه بر ایجاد ساختارهای امنیتی جدید، همکاری خود را با دستگاههای امنیتی لبنان را تقویت کند و تلاش برای شناسایی جاسوسان را افزایش دهد.
انتهای پیام/+