مستطیل یا دایره؛ آیا فرهنگ بر نحوه دیدن ما تاثیر میگذارد؟
آنیل ست، استاد علوم شناختی و علوم اعصاب محاسباتی در دانشگاه ساسکس میگوید اگر بیشتر به تفاوتهای فردی در درون هر گروه توجه کنیم، میتوانیم بهتر بفهمیم که چرا گروهها با هم فرق دارند. مطالعه دقیق تفاوتهای فردی درون هر گروه باعث میشود به جای اینکه فقط به کلیشههای ساده و پیشفرضهای فرهنگی بسنده کنیم، با دیدی بازتر و دقیقتر به تفاوتها نگاه کنیم.
گروهی از پژوهشگران در قالب پروژهای به نام سرشماری ادراک که به سرپرستی آنیل ست و پروفسور فیونا مکفرسون از دانشگاه گلاسگو انجام میشود، درحال بررسی تفاوتهای ادراکی در نمونه بزرگی متشکل از حدود ۴۰ هزار نفر از بیش از ۱۰۰ کشور مختلف هستند. در آزمایش آنها یک یا دو توهم دیداری مورد بررسی قرار نمیگیرد، بلکه این آزمایش بیش از ۵۰ آزمایش مختلف را دربر میگیرد که جنبههای گوناگون ادراک را مورد بررسی قرار میدهند. پژوهشگران امیدوارند مطالعه آنها تصویری دقیق و منحصر بهفرد از نحوه تجربه جهان توسط افراد، چه در درون هر فرهنگ و چه بین فرهنگها، ارائه دهد.
نکتهای اساسی در پس تمام این پرسشها نهفته است: چیزها آنگونه که بهنظر میرسند، نیستند.
ست میگوید شاید هریک از ما فکر کنیم جهان را دقیقا همانگونه که هست میبینیم و حواس ما پنجرههای شفافی هستند که جهان مستقیما ازطریق آنها به ذهن ما راه پیدا میکند. اما واقعیت بسیار متفاوت از آن چیزی است که بهنظر میرسد.
این آگاهی که هر کسی دنیا را از زاویه نگاه خودش میبیند، ما را متواضعتر میکند
تردیدی نیست که دنیای عینی و واقعی وجود دارد، اما دنیایی که ما تجربه میکنیم درواقع نوعی «توهم کنترلشده» است که برای ایجاد آن مغز از سیگنالهای حسی برای بهروزرسانی و تنظیم بهترین تفسیر خود از آنچه درحال رخ دادن است، استفاده میکند. آنچه ما تجربه میکنیم، همین تفسیر مغز است و نه صرفا «بازخوانی» مستقیمی از اطلاعات حسی که دریافت میشود.
از دیدگاه ست، مهمترین نکته دربارهی تفاوت در نحوه درک دنیا این است که متوجه شویم هر کسی دنیا را از زاویهی نگاه خودش میبیند. وقتی این موضوع را باور میکنیم، یاد میگیریم نسبت به دیدگاه خودمان متواضعتر باشیم. ما معمولا فقط به چیزهایی توجه میکنیم که برایمان آشناست یا در محیطمان زیاد دیدهایم. مثل این میماند که در دنیای بستهای زندگی کنیم که فقط صداهای آشنا در آن تکرار میشوند. اولین قدم برای بیرونآمدن از این دنیای بسته این است که متوجه شویم درون آن قرار داریم.
خلاصهای از آنچه مطالعه کردید
مطالعات اخیر نشان میدهند که نحوهی درک ما از تصاویر و توهمات دیداری میتواند تحت تاثیر محیط زندگی و فرهنگ ما باشد. در یک پژوهش، افراد از کشورهای غربی تصویر معروف به «توهم کوفر» را بیشتر شامل مستطیلها میدیدند، درحالیکه مردم روستایی در نامیبیا آن را متشکل از دایرهها درک میکردند. این یافته از نظریهای قدیمی پشتیبانی میکند که میگوید محیطهای زاویهدار در جوامع صنعتی، ادراک بصری را شکل میدهند.
اما مطالعهی دیگری این فرضیه را زیر سؤال میبرد. در بررسی «توهم مولر-لایر»، مشخص شد حیوانات و حتی افرادی که تازه بینایی خود را بهدست آوردهاند، این توهم را تجربه میکنند. این امر نشان میدهد برخی خطاهای دیداری ممکن است از مکانیزمهای بنیادی مغز ناشی شوند، نه صرفا محیط.
درنهایت، پژوهشگران بر این باورند که ادراک ما نه بازتابی مستقیم از واقعیت، بلکه نوعی تفسیر ذهنی است که مغز از دادههای حسی میسازد. پروژههایی مانند «سرشماری ادراک» تلاش میکنند تفاوتهای فردی و فرهنگی در ادراک را بهتر بفهمند. پیام اصلی این است که هر فرد جهان را از دریچهی تجربه و ذهنیت خود میبیند و درک این موضوع میتواند ما را به نگاهی بازتر و متواضعتر نسبت به دیدگاه دیگران برساند.