پیدا و پنهان قیمت گذاری کتاب در ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، قیمت کتاب در سالهای گذشته علیرغم ثبات نسبی در بازار کاغذ روند صعودی خود را طی میکند؛ این در حالی است که پیشتر فعالان صنعت نشر دلیل عمده افزایش قیمت کتاب را نوسانات شدید قیمت کاغذ و تلاطم در بازار این کالا بهعنوان یکی از اصلیترین مواد اولیه تولید کتاب عنوان میکردند.
افزایش قیمت کتاب در حالی ادامهدار است که فعالان بازار و آمارها، از کاهش خرید مردم از این بازار حکایت دارد. بررسیهای آماری نمافر نشان میدهد هزینهکرد ایرانیها از سال 1396 تا 1402 در حوزههای مختلف فرهنگ آب رفته است؛ به طوری که از 11.7 درصد در سال 1396 به 7.85 در سال 1402 رسیده و در این مدت روند نزولی طی کرده است. طبق بررسیهای انجام شده، این روند در سال 1400 فقط کمی افزایش داشته اما در سالهای بعد، به روند کاهشی خود ادامه داده است.
براساس اطلاعات منتشر شده، کاهش چهار درصدی سهم هزینهکرد فرهنگی از کل هزینهکرد آن هم طی شش سال ثابت میکند همزمان با جهش تورم، اقشار مختلفی از مردم خرید کالاها و خدمات فرهنگی را محدود کردهاند. براساس این اطلاعات؛ در حوزه نشر 0/18 درصد از کل هزینههای خانوادهها در سال 1396 به این حوزه اختصاص داشت که این میزان در سال 1402، به 0/10 درصد رسیده است.
رضا حاجیآبادی، مدیر انتشارات هزاره ققنوس، اصلیترین دلیل افزایش قیمت کتاب را افزایش قیمت ارز و تأثیر آن بر بازار دانست؛ تأثیری که امکان ریسکپذیری را کاهش میدهد: هر محصولی که تولید میشود، یکسری هزینه آشکار و یکسری هزینه پنهان دارد. برای تعیین قیمت تمام شده، باید این هزینهها را استخراج و بعد از در نظر گرفتن حاشیه سود، قیمت را تعیین کنید.
او ادامه داد: اوایل که کار نشر را شروع کرده بودم، برای چاپ کتاب، هزینهها را حساب و قیمت را به صورت سر به سر تعیین میکردم. یکی از دوستان به من گفت اشتباه میکنی، اگر چاپخانه کتاب را با ایراد منتشر کرد و نویسنده تمام آن را پس داد، چه؟ میخواهم بگویم این مسائل در حوزه نشر وجود دارد؛ به همین دلیل ناشر باید هزینه ریسک را در قیمتگذاری کتاب مشخص کند. اینها در واقع هزینههای پنهانی است که در کنار هزینههای آشکاری مانند مالیات، بیمه، انبارداری و… بر قیمتگذاری کتاب تاثیرگذار است.
این فعال نشر با بیان اینکه انتظار پایین آمدن قیمت کتاب با کاهش قیمت کاغذ را انتظاری غیر کارشناسانه توصیف و تصریح کرد: ما باید برای این موضوع، بازه بلندمدت یکساله را در نظر بگیریم. آیا قیمت دلار در پایان سال مشابه الان است؟ قیمت دیگر اقلام مورد نیاز در چاپ مانند جوهر، پرینتر و… وابسته به نرخ ارز است؛ بنابراین نمیتوانیم تضمین بدهیم که قیمت این اقلام هم در طول یکسال تغییری نخواهد داشت؛ در نتیجه ناشر در چنین شرایطی هزینه ریسک خود را در نظر میگیرد.
حاجیآبادی افزود: قبلاً تصور میشد که حوزه نشر، چاه نفت است اما با کماقبالی که در سالهای گذشته رخ داد، مشخص شده است که چنین نیست و سودی ندارد.
با این حال به نظر میرسد قاعده خاصی در قیمتگذاری کتاب در بازار نشر ایران وجود ندارد. در کنار این امر، عدم نظارت نیز دست برخی از ناشران را برای در نظر گرفتن حاشیه سود بیشتر، باز گذاشته است. اما در بازار، عوامل دیگری نیز بر قیمت یک کتاب تاثیرگذار است؛ عواملی که عمدتاً به آن اشاره نمیشود اما در عرف بازار وجود دارد؛ مسائلی مانند برندینگ. عنوان یک ناشر خاص بر پیشانی یک کتاب، میتواند نرخ آن را افزایش دهد.
حاجیآبادی در اینباره به تسنیم گفت: قیمت کتاب ناشری که بیش از دو دهه فعالیت میکند ، احتمالاً در بخش بینالملل نیز فعال است با قیمت کتاب ناشری که گمنام است، فرق دارد؛ چون ممکن است ناشر تازهکار هزینه ویراستار، طراحی جلد، تبلیغات و … را ندهد و خودش یکتنه کار را پیش ببرد.
این فعال نشر با بیان اینکه در قیمتگذاری کتاب در عین بینظمی، نظمی نیز وجود دارد، به تجربه دیگر کشورها در این زمینه اشاره کرد و گفت: ثبات قیمتها در کشورهای مختلف، سبب شده تا آنها یک قاعده را برای قیمتگذاری کتاب خود در نظر بگیرند. به عنوان نمونه، من در سال 88 برای شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به آلمان رفتم، در آن زمان هزینه هتل 80 یورو بود. چند سال بعد هم که رفتم، این هزینه ثابت بود؛ در واقع چیزی به نام تورم وجود ندارد. اگر کتابی 100 هزار تومان قیمتگذاری شود، 10 سال بعد هم همین قیمت است. اما الان ما کتابی داریم که چاپ نخست آن، دو هزار تومان بود. اگر بخواهم این کتاب را الان فقط کپی کنم، حدود 40 هزار تومان تمام میشود.
در شرایطی که قیمت کتاب تصاعدی است، جایگزینهایی از آن برای مخاطبان وجود دارد. اگر وابسته به نسخه کاغذی نباشند، میتوانند با پرداخت هزینه کمتری، نسخه الکترونیک آن را تهیه کنند. و اگر نسخه مکتوب را ترجیح میدهند، میتوانند بهراحتی نسخه قاچاق بسیاری از کتابها، به ویژه آثار پرفروش را در معابر شهر یا درسایتهای مختلف تهیه و خریداری کنند. بازار قاچاقچیان کتاب علیرغم تلاشها برای ممانعت از حضور آنها در پیادهروهای شهر و یا فرهنگسازی بیشتر به مخاطبان، همچنان خوب است. حاجیآبادی علت آن را کاهش هزینههای چاپ برای این دسته از عرضهکنندگان میداند: آنکه کنار خیابان ایستاده و کتاب میفروشد، مالیات نمیپردازد، هزینه اجاره، بیمه، برق و آب ندارد. حقالتالیف یا حق ترجمه هم نمیپردازد و تنها نیخه دیجیتال را چاپ و توزیع میکند؛ بدیهی است که با کاهش این هزینههای جاری میتواند کتاب را با قیمت مناسبتری عرضه کند.
کتابخوانی و انس با آن همواره یکی از مسائل حوزه فرهنگ بوده است. هرچند آمار شفافی در این زمینه در میان ایرانیها اعلام نمیشود، اما میتوان با بررسی اقبال به دیگر صنایع فرهنگی، حدس زد که کتاب تا چه اندازه در میان خانوادهها خواهان دارد. دولتها در دهههای گذشته تلاش کردهاند با پرداخت یارانه و تزریق آن به بدنه نشر یا جامعه مخاطبان، بخشی از خلأهای این حوزه را برطرف و شوق به مطالعه را در میان مصرفکنندگان افزایش دهند.
حاجیآبادی اما معتقد است پرداخت یارانه در این بخش همانند دیگر بخشهای اقتصادی کشور، فایدهای ندارد: این نوع یارانهای که دولت میدهد، اشتباه است. اصلاً چاق شدن تعدادی از ناشران به همین خاطر است. در کشوری که میانگین تیراژ کتاب 100 تا 200 نسخه است، چیزی حدود 22 هزار ناشر پروانه نشر دارند؛ چرا؟ چون زمانی بوده که دولت سهمیه کاغذ به ناشران میداد، زمانی بوده که به آنها وام پرداخت میکرد و در برههای نیز کتابهایشان را با تخفیف میخرید. همه اینها برای عدهای انگیزه شد تا پروانه نشر بگیرند.
او با بیان اینکه “یارانههایی هم وجود دارد که به چشم نمیآید” ادامه داد: مانند گرنت که به ناشر دلار میدهند. به افراد مختلف با در نظر گرفتن گرایشهای حزبی و سیاسی، در ادوار مختلف یارانههایی پرداخت شده است. مثل این است که به یک نفر بگویید برای شرکت در مسابقه دو 100 متر از 90 متر شروع کند و به دیگری بگویید از صفر شروع کن. بنابراین من با در نظر گرفتن یارانه مخالفم؛ چون آفت دارد. در صورت نبود یارانه، فرق بین دوغ و دوشاب بهتر مشخص میشود. این شامل حال دانشجویان و طبقه متوسط هم میشود. اگر یارانهای نباشد، او هم مجبور است بزای تهیه کتاب مورد نیازش، هزینهای را پرداخت کند، مانند اینکه در دوره امتحانات میزان فروش کتابهای درسی افزایش مییابد. باید شرایط اقتصادی بهگونهای باشد که با شفافیت و بدون در نظر گرفتن این سوبسیدها به کار ادامه داد.
هرچند افزایش قیمت کتاب زیر سایه تورم و مشکلات اقتصادی از جمله موانع اصلی در اقبال به کتاب است و سبب حذف تدریجی کتاب از سبد خانوادهها شده، اما یکی از اصلیترین موانع در این مسیر، سکوت سیاستگذاران در انجام کار فرهنگی است. حذف برخی از برنامههای خلاق از رسانه ملی، مسکوت ماندن طرحهای جدیدی مانند زنگ کتابخوانی در مدارس، در کنار ورود رقبای جدی مانند شبکههای اجتماعی و افزایش روزافزون آن در ایران زیر سایه مشخص نبودن سیاست روشن در حوزه ترویج کتابخوانی سبب شده تا این یار مهربان کمترین سهم را از سبد فرهنگی خانوادهها طی سالهای اخیر داشته باشد.
انتهای پیام/