چرا چین در جنگ تجاری با ترامپ دست بالا را دارد؟
بیاعتمادی سرمایهگذاران دربارهی مدت زمان و تأثیر نهایی تعرفهها، رویکرد محتاطانهای را در میان آنها ایجاد کرد. بسیاری از آنها تصمیم گرفتند که سرمایهگذاری در داراییهای پرریسک را کاهش دهند و در عوض، موجودی نقدی خود را افزایش دهند. این اقدامات، تلاش سرمایهگذاران برای محافظت از خود در برابر آیندهای نامعلوم را بازتاب میداد.
واکنش بازارهای سهام چین؛ پویایی و تابآوری اقتصادی
بازارهای مالی چین و اقتصاد گستردهتر این کشور نیز در برابر اعمال تعرفههای ایالات متحده در ۲ آوریل تحت فشار قابلتوجهی قرار داشتند. بازارهای سهام چین در ابتدا واکنش منفی نشان دادند. بااینحال، انتظار میرفت این واکنش به دلیل مداخلهی دولت و تمرکز بر تابآوری داخلی ملایمتر شود، که به معنای توانایی چین برای تکیه بر بازار مصرف داخلی و کاهش وابستگی به صادرات است.
چین همواره از ابزارهای متنوعی برای تثبیت بازارها استفاده کرده است
تجربههای مشابه نشان میدهد که دولت چین ابزارهای متنوعی برای تلاش در جهت تثبیت بازارها و کاهش تأثیرات اقتصادی در اختیار دارد. این ابزارها میتواند شامل تنظیم نرخهایی مانند کاهش بهره در سیاستهای مالی و پولی، افزایش هزینههای دولتی در زیرساختها با هدف افزایش مصرف داخلی، یا حتی اجازه دادن به کاهش کنترلشدهی ارزش پول چین برای جبران بخشی از بار تعرفهها باشد.
تا به امروز چین با ابزارهای موجود (مانند کاهش نرخ بهره، افزایش هزینههای دولتی و تشویق مصرف داخلی) توانسته است اثرات کاهش صادرات به آمریکا را تا حدی جبران کند. پکن همچنین در تلاش است صادرات خود را به بازارهای دیگر هدایت کند. در مقابل، آمریکا برای جایگزینی واردات از چین موانع بزرگی در پیش دارد. توسعهی زنجیرههای تأمین جدید علاوهبر زمانبر بودن، هزینههای هنگفتی میطلبد که تامین آن از توان بسیاری از شرکتهای آمریکایی خارج است.
اگرچه تعرفههای جدید آمریکا علیه چین، فشار بر اقتصاد پکن را افزایش میدهد، چین ابزارهایی برای مقابله به مثل نیز دارد. پکن با محدود کردن صادرات مواد معدنی کمیاب (که برای تولید باتری، لوازم الکترونیک و تجهیزات نظامی ضروری هستند) نقطهضعف آمریکا را هدف گرفته است. به گفتهی تحلیلگران واشنگتنپست، جایگزینی زنجیرههای تأمین چین حداقل یک دهه زمان میبرد، درحالیکه ذخایر فعلی شرکتهای آمریکایی تنها چند ماه دوام میآورند.
بااینحال، اعمال تعرفههای قابلتوجه و طولانیمدت ایالات متحده احتمالاً به تلاطم در رشد اقتصادی چین منجر خواهد شد. کاهش دسترسی به بازار بزرگ مصرفی ایالات متحده، احتمالاً فشار نزولی بر صنایع صادراتمحور وارد میکند و نیاز به تأکید بیشتر بر مصرف داخلی و روابط تجاری با سایر مناطق را برجسته میساخت.
در پسزمینهی تیترهای دراماتیک اعلام تعرفهها و واکنشهای پرنوسان بازارهای مالی، یک بازی پیچیده و پرمخاطرهی دیپلماتیک جریان دارد. تعرفههای دوم آوریل، فقط زمینه را برای مذاکرات فشرده، تعویقهای احتمالی و بازیهای استراتژیک قدرت بین ایالات متحده و چین فراهم کرده است. اما واکنش چین آیندهی این مسیر را مشخص میکند.
تصمیم جنجالی ترامپ برای مذاکرات
اعمال تعرفههای بیسابقه تصمیمی چالشی در عرصهی داخلی برای حاکمیت آمریکا بهشمار میرود. از طرفی، راضی کردن حزب رقیب در سنا و مجلس نمایندگان به لابیگری و چانهزنی فراوان نیاز داشت. بهعلاوه، راضی کردن مطبوعات نیز که از آزادی بیان در آمریکا برخوردارند، کاری بسی دشوار است. از اینرو، بهنظر میرسد که دولت ترامپ راهی غیر معمول را در گره زدن رضایت داخلی به عکسالعمل خارجی، دنبال کرد.
متحدان آمریکا تمایلی به رویارویی اقتصادی با چین نداشتند
پیش از اعمال تعرفهها، ایالات متحده امیدوار بود با جلب حمایت متحدان خود مانند ژاپن و اتحادیهی اروپا، نه تنها فشار بر چین را افزایش دهد، بلکه افکار عمومی داخلی را نیز با خود همراه کند. اما این کشورها تمایلی به رویارویی اقتصادی با پکن نداشتند. بهگزارش بلومبرگ، ژاپن به صراحت اعلام کرد که به دلیل اهمیت تجارت با چین، در برابر فشار آمریکا مقاومت خواهد کرد. اتحادیهی اروپا نیز بر این نکته تاکید داشت که برنامهای برای کاهش یا قطع ارتباط تجاری با چین ندارد.
پس از شکست در همراهسازی جبههی بینالملل، ترامپ کوشید تا با اعمال تعرفهها، متحدانش را آنچنان در گوشهی رینگ آچمز کند که برای کاهش تعرفه، حاضر به دنبالهروی از سیاستهای یکجانبهی آمریکا شوند. اما برای دنیای آزاد که بر اساس منافع کشورها تعریف میشود، پیچیدن چنین نسخههایی، حاصلی جز تنها شدن نسخهنویس نخواهد داشت. بدون همکاری متحدان، که تا حدی نتیجهی بیاعتمادی به سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ است، آمریکا در دو جبهه داخلی و بینالمللی، در این جنگ تجاری منزوی شد.
با تنها شدن ایالات متحده در نبرد تجاری، ورق به نفع چین برگشت. با توجه به چشمانداز اختلال اقتصادی گسترده و واکنشهای منفی احتمالی بازارهای مالی، دولت ایالات متحده تمایل خود را برای به تعویق انداختن اجرای کامل تعرفههای ۲ آوریل اعلام کرد. البته این تعویق شامل حال چین نمیشد، اما در عوض پنجرهای برای مذاکره با چین را باز میگذاشت.
ایالات متحده سابقهای طولانی در استفاده از تعرفهها برای فشار بر شرکای تجاری دارد
تجربههای مشابه نشان میدهد که ایالات متحده گاهی از استراتژی اعلام تعرفهها برای ایجاد اهرم در مذاکرات استفاده کرده و گهگاه تعلیقها یا اصلاحات موقتی را براساس پاسخ شرکای تجاری خود ارائه داده است. اهداف چنین مذاکراتی از دیدگاه ایالات متحده احتمالاً بر کسب امتیازات معنادار از چین در مسائل دیرینه مانند حقوق مالکیت معنوی، دسترسی به بازار برای شرکتهای آمریکایی و کاهش ناترازی تجاری متمرکز بود.
در تصمیمگیری احتمالی ایالات متحده برای کاهش فشارهای تجاری بر چین، عوامل سیاسی داخلی نقش مهمی ایفا میکنند. نگرانیها دربارهی افزایش تورم، که میتواند قدرت خرید مصرفکنندگان آمریکایی را کاهش دهد، یکی از عوامل کلیدی است. فشار از سوی صنایع خاصی که به شدت به واردات از چین وابسته هستند یا فروش قابلتوجهی در بازار چین دارند، نیز میتواند بر موضع دولت تأثیر بگذارد.
از دید سیاستمداران آمریکایی، حفظ ثبات سیاسی داخلی و جلوگیری از مشکلات اقتصادی گسترده، همواره از اولویتهای اصلی به شمار میرود. گروههای ذینفع مختلف، از تولیدکنندگان کشاورزی گرفته تا شرکتهای فناوری، احتمالاً با لابیگری در اجزاب و افراد پرقدرت، نگرانیهای خود را مطرح کرده و تلاش میکنند بر سیاست تجاری ایالات متحده تأثیر بگذارند. تا اینجای کار، به نظر میرسد تا حدی موفق عمل کردهاند تا ترامپ را به بازبینی تصمیمهایش سوق دهد.
آینده احتمالی: تقابل، تلافی و مسیر پیش رو
تشدید جنگ تجاری ایالات متحده و چین در آوریل ۲۰۲۵، پنجرهای به سوی تصور مسیرهای احتمالی آینده باز میکند و دنیایی را نشان میدهد که ممکن است شاهد بازآرایی روابط اقتصادی و سیاسی بر اثر تقابل و تلافی باشد. اگر این مسیر از افزایش تعرفهها و تنشها ادامه یابد، سالهای پیش رو چه چیزی در انتظار خواهد بود؟