کارگر در نگاه ایران دوستانه و مردمسالارانه رهبر انقلاب

گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم ـ محمدامین حقگو: دیدار روز گذشته جمعی از کارگران با رهبر معظم انقلاب اسلامی، بار دیگر فرصتی برای تبیین دیدگاههای ایشان در خصوص جایگاه محوری کار و کارگر در پیشرفت کشور فراهم آورد. سخنان ایشان، فراتر از یک ابراز ارادت معمول به قشر زحمتکش، حاوی نکات راهبردی در اقتصاد سیاسی ایران است که ارتباط وثیقی با اندیشه محوری ایشان در سیاست، یعنی «مردمسالاری» و «مردمیسازی اقتصاد» دارد. این یادداشت در پی تحلیل این پیوند و دلالتهای آن برای آینده ایران است و از این حیث، نکاتی را تشریح میکند.
کارگر، محور مشارکت در اقتصاد مردمسالار
در منظومه فکری آیتالله خامنهای، «مردمسالاری» نه یک شعار تزئینی، بلکه جوهر نظام جمهوری اسلامی و نقشه راه اداره کشور است. این مردمسالاری تنها در مشارکت سیاسی خلاصه نمیشود، بلکه ابعاد اقتصادی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد. «مردمیسازی اقتصاد» در واقع ترجمان اقتصادی همین مردمسالاری است. از این منظر، مخالفت ایشان هم با سلطه بلامنازع دولت بر اقتصاد (که منجر به ناکارآمدی و دیوانسالاری میشود) و هم با سرمایهداری لجامگسیخته (که به انباشت ثروت در دست عدهای معدود و استثمار اکثریت میانجامد) ریشه در یک مبنای واحد دارد: هر دو رویکرد، به نحوی «مردم» را از مشارکت فعال و پویا در سرنوشت اقتصادی خود بازمیدارند. بیرون رانده شدن از اقتصاد، در نگاه ایشان، روی دیگر سکه بیرون رانده شدن از ساحت سیاست و تصمیمگیریهای کلان است.
اینجاست که «کارگر» و «کار» نقشی محوری پیدا میکنند. در تفکر رهبر انقلاب، کارگر نه صرفاً یک ابزار یا ماشین برای تولید سود و انباشت سرمایه، بلکه انسانی صاحب کرامت و رکن اقتصاد ملی است. کار و تلاش اوست که به سرمایه و منابع جان میبخشد و چرخهای اقتصاد را به حرکت درمیآورد. چنانکه ایشان فرمودند: «کار، یک ستون اصلی ادارهی زندگی بشر است… سرمایه و علم بدون نیروی کننده، بدون کارگر به هیچ کار نمیآید». غفلت از این جایگاه و فروکاستن کارگر به یک عامل تولید، به معنای نادیده گرفتن بخش عظیمی از مردم و محروم ساختن آنها از نقشآفرینی مؤثر در اقتصاد است که نتیجهای جز تضعیف پایههای مردمسالاری نخواهد داشت.
از همین روست که ایشان بر «شراکت کارگر در سود حاصل از تولید» تأکید ویژه دارند: «اگر کارگر احساس کند که هر چه سود این جنس بیشتر بشود، سود او هم بیشتر خواهد شد، انگیزه پیدا میکند برای اینکه کار را بهتر از آب در بیاورد». این نگاه، فراتر از یک توصیه اخلاقی یا راهکاری برای افزایش بهرهوری، یک اصل اساسی در مردمیسازی اقتصاد است. شراکت در سود، کارگر را از یک نیروی کار صرف به یک «شریک راهبردی» ارتقا میدهد و احساس تعلق و مالکیت نسبت به فرایند تولید و نتایج آن را در او تقویت میکند. این امر نه تنها انگیزه و کیفیت کار را بالا میبرد، بلکه توزیع عادلانهتر ثروت را نیز تسهیل کرده و از شکافهای طبقاتی میکاهد ؛ همان شکافهایی که میتوانند زمینهساز نارضایتی و بیثباتی شوند.
ایراندوستی و الزام ساخت «ایران قوی» از مسیر تولید ملی
روح «ایراندوستی» و عزم راسخ برای ساخت «ایران قوی» نیز در تار و پود نگاه اقتصادی رهبر انقلاب تنیده شده است. مسئله تولید، صنعت، کار و کارگر برای ایشان چیزی فراتر از شاخصهای اقتصادی صرف است؛ اینها اجزای یک طرح کلان سیاسی برای اعتلای ایران و دستیابی به عزت و استقلال واقعی هستند. ایشان به دنبال اقتصادی هستند که قدرتآفرین باشد و ایران را از اتکای رخوتآور به درآمدهای نفتی برهاند. در این «جامعه مولد» مطلوب، کار و تلاش و نوآوری حرف اول را میزند. اینجاست که اهمیت «کارگر ایرانی» و «کالای ایرانی» دوچندان میشود.
تأکید مستمر ایشان بر مصرف تولیدات داخلی و حمایت از کارگر ایرانی، حتی اگر در کوتاهمدت هزینههایی در بر داشته باشد، از همین منظر قابل فهم است: «ایرانی وظیفهی خودش بداند که جنس ایرانی مصرف کند… چرا ممنوعیت ورود محصولات دارای مشابه داخلی برداشته بشود؟ آن چیزی که در داخل تولید میشود، آن را ترویج کنید». این نگاه، اگرچه ممکن است با منطق «مزیت نسبی» در متون علم اقتصاد یا تجارت جهانی که بر تخصصگرایی صرف تأکید دارد، در ظاهر زاویه داشته باشد، اما در چارچوب راهبرد «ایران قوی» و تقویت بنیههای داخلی برای ساختن یک ایرانِ بر پای خود ایستاده و مستقل، کاملاً معنادار و ضروری است. این غیرت ایرانی، همانگونه که در حساسیت ایشان نسبت به زبان فارسی و فرهنگ ملی تجلی مییابد، در عرصه اقتصاد نیز به معنای پاسداشت توان داخلی و ارزش نهادن به دسترنج کارگر ایرانی است.
گذار به «جامعه مولد»: طرحی منسجم برای آینده
شاید در نگاه اول و با رویکردی صرفاً اقتصادی، برخی مواضع ایشان در خصوص نقش دولت، صنعت، تولید، تجارت و بخش خصوصی، قابل جمع با یکدیگر به نظر نرسد. اما هنگامی که این دیدگاهها در بستر طرح کلان سیاسی ایشان ـ یعنی تحقق مردمسالاری واقعی و ساخت ایران قوی ـ قرار میگیرند، به یک «کل منسجم» و یک راهبرد هوشمندانه تبدیل میشوند. هدف نهایی، گذار جامعه ایران از یک «جامعه رانتی و مصرفی» ـ که مستعد بیابتکاری، فساد و وابستگی است ـ به یک «جامعه مولد» است که بر پایه کار، خلاقیت و مشارکت آحاد مردم استوار شده و قادر به خلق قدرت و ثروت ملی باشد.
از این منظر، شریک کردن کارگران در سود، ارج نهادن به منزلت آنان، حمایت از تولید داخلی و تلاش برای خودکفایی در کالاهای اساسی، همگی قطعات پازلی هستند که تصویر یک اقتصاد مردمی و پویا را برای ایرانی قدرتمند ترسیم میکنند. سخنان دیروز رهبر انقلاب، بیش از آنکه صرفا یک گفتار انگیزشی باشد، فراخوانی برای همه ارکان جامعه، بهویژه مسئولان و سیاستگذاران است تا به مسئله «کار» و «کارگر» به مثابه یک مسئولیت تاریخی و یک راهبرد اساسی برای آینده ایران بنگرند. این همان راهبردی است که میتواند قفلهای اقتصاد ایران را بگشاید و با جاری ساختن تولید و مشارکت در تمام مویرگهای جامعه، زمینه را برای تحقق «ایران قوی» فراهم آورد.
انتهای پیام/