کمدی سخیف را با رقم میلیاردی هم بازی نمی کنم – رسانه ایگرام

امیر پارسی که زمانی نمایش های طنز «عبدلی و اوستا» را با جواد انصافی در تلویزیون داشت درباره کیفیت طنزهای امروزی به خبرنگار مهر بیان کرد: احساس میکنم که طنز و موقعیتهای نمایشی و شوخیها در کارهای تصویری امروزه بسیار سطحی شده است و انگار برای مخاطب ارزشی قائل نیستند.
وی اضافه کرد: نگذارید درد دلهایمان باز شود. واقعاً مدل شوخی ها با آن زمان خیلی فرق کرده است. ما آن زمان میدانستیم مردم چه میخواهند. مردم هم کارهایمان را بسیار دوست داشتند و در کوچه و خیابان می گفتند اما الان طنز به شکل دیگری شده است؛ طنز به حرفهای سخیف و نامناسب و حرکات بد تبدیل شده است.
این بازیگر با اشاره به نمایش های «عبدلی و اوستا» عنوان کرد: در دوره ای گفتند زمان این مدل نمایش ها به اتمام رسیده است و به اصطلاح هنرمندان، کار «نخنما» شده است، حرفشان هم درست بود اما این روزها هم طنزها چندان چنگی به دل نمی زند.
بازیگر نقش اوستا یا آمیرزا درباره اینکه چرا در فیلم و سریال ها بازی نمی کند، گفت: به تازگی، حدود بیست روز پیش، به یک پروژه دعوت شدم و در همان جلسه اول، دیالوگهای بسیار نامناسبی مطرح شد و من بلافاصله پیام عذرخواهی دادم که نمی توانم در کار حضور داشت باشم. من معتقد هستم وقتی میتوان مردم را با کلمات زیبا و حرکات قشنگ خنداند، چه لزومی دارد که حرف بد زد؟ متأسفانه، کمدی های ما الان اینگونه شده است و من اصلاً دوست ندارم حتی اگر میلیاردها تومان هم پیشنهاد دهند در چنین فضایی بازی کنم.
وی اضافه کرد: من شخصاً این روزها رادیو را بیشتر میپسندم. دلیلش هم این است که معتقدم در میان هنرهای نمایشی مانند رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما، رادیو از همه دشوارتر است. زیرا در رادیو، شما فقط با کلام و گویندگی باید تمام احساسات خود را به شنونده منتقل کنید. در حالی که در هنرهای نمایشی تلویزیون، سینما و تئاتر، مخاطب بازیگر را میبیند، حرکاتش را مشاهده میکند، چهرهاش را میبیند و اخم او را متوجه میشود. اما در رادیو اینطور نیست و شما باید این حس را القا کنید.
پارسی در پایان درباره رقم دستمزدهای رادیو یادآور شد: دریافتی من از یکی از برنامههای رادیویی بعد از یک ماه، یک میلیون و ششصد هزار تومان است که شاید خندهتان بگیرد. من ۲ برنامه رادیویی روزانه دارم که مجموعاً چهار و نیم میلیون تومان پرداخت میشود. اما من میگویم که پول رادیو برایم مهم نیست. مهم این است که در کنار قدیمیها و جوانان خوب باشم و با هم کار کنیم و لذت ببریم. به هر حال من بازنشسته هستم و از جای دیگری حقوق میگیرم و زندگیام را میگذرانم. اینجا در اصل محل عشق ماست.