تکنولوژی

وقتی خانواده پناه نیست؛ چرا فرزندان با والدین خود قطع رابطه می‌کنند؟

لوسی بلیک، مدرس ارشد روان‌شناسی در دانشگاه وست انگلند و نویسنده کتاب «هیچ خانواده‌ای کامل نیست: راهنمای پذیرفتن واقعیت پیچیده»، می‌گوید تحقیقات نسبتا کمی درباره بیگانگی خانوادگی انجام شده است. او می‌افزاید: «این موضوع هنوز تابو و بحث درباره آن برای بسیاری ترسناک است. برخی از مردم  فکر می‌کنند این اتفاق فقط برای دیگران رخ می‌دهد».

در مطالعه‌ای که سال ۲۰۲۲ منتشر شد و داده‌های حاصل از نظرسنجی بیش از ۸۵۰۰ نفر در آمریکا را تجزیه‌وتحلیل کرده بود، مشخص شد در طول ۲۴ سال، حدود ۲۶ درصد از شرکت‌کنندگان دوره‌هایی از قطع رابطه با پدر و ۶ درصد دوره‌هایی از قطع رابطه با مادر را تجربه کرده بودند. این آمار شامل افرادی نیز می‌شد که گهگاه با والدین خود دیدار داشتند.

قطع ارتباط میان اعضای خانواده شایع‌تر از چیزی است که تصور می‌شود

مطالعه‌ای مشابه در آلمان با شرکت ۱۰٬۲۰۰ نفر نشان داد که ۹ درصد از پاسخ‌دهندگان در طول ۱۳ سال، دوره‌هایی از قطع رابطه با مادر خود و ۲۰ درصد دوره‌هایی از قطع رابطه با پدر خود را تجربه کرده‌اند.

در نظرسنجی دیگری در ایالات متحده که شامل ۱۳۴۰ نفر بود و نتایج آن در کتابی در سال ۲۰۲۰ آمده است، کارل پیلِمر جامعه‌شناس دانشگاه کرنل گزارش می‌دهد که ۱۰ درصد از شرکت‌کنندگان در زمان انجام نظرسنجی به‌طور کامل از با یکی از والدین یا با فرزند خود قطع ارتباط کامل کرده بودند.

ازآنجا که داده‌های پیگیری طولانی‌مدت افرادی که دچار بیگانگی از خانواده شده‌اند، در دسترس نیست، تشخیص افزایش یا کاهش این پدیده دشوار است. بااین‌حال، برخی پژوهشگران ازجمله پیلمر معتقدند قطع ارتباط میان والدین و فرزندان درحال افزایش است. پیلمر می‌گوید: «در نسل‌های گذشته هنجار بسیار قوی‌ درباره همبستگی خانواده وجود داشت و تصور می‌شد پیوند خونی از هر رابطه دیگری قوی‌تر است. اما امروزه این هنجارها ضعیف شده‌اند.» البته او معتقد است این تغییر لزوما منفی نیست.

دلایل بیگانگی از خانواده

جاشوا کولمن، روان‌شناس بالینی که با خانواده‌هایی کار می‌کند که با هم قطع ارتباط کرده‌اند و چندین کتاب در این زمینه نوشته است، می‌گوید افزایش گرایش به فردگرایی می‌تواند از عوامل موثر در بروز بیگانگی خانوادگی باشد: فرهنگ فردگرایی باعث می‌شود افراد تمرکز بیشتری بر خود، هویت و شادی شخصی خود داشته باشند و درنتیجه روابطشان با دیگران در درجه اهمیت پایین‌تری قرار می‌گیرد.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند احتمال داشتن رابطه بد با فرزندان در میان والدین مسن در ایالات متحده بیش از دو برابر کشورهایی با سطح فردگرایی پایین‌تر مانند آلمان و بریتانیا است.

افزایش گرایش به فردگرایی می‌تواند از عوامل موثر در بروز بیگانگی خانوادگی باشد

کولمن معتقد است بیگانگی در خانواده با تأثیر رسانه‌های اجتماعی تشدید شده است. امروزه یافتن گروهی از افراد هم‌فکر در فضای آنلاین آسان‌تر شده و بسیاری از اینفلوئنسرها ما را ترغیب می‌کنند که ارتباطمان را با افراد «سمی» قطع کنیم.

کولمن معتقد است افزایش مراجعه به ‌درمانگران نیز در این روند تاثیرگذار بوده است، گرچه همیشه به نفع افراد نیست. به‌عنوان مثال، برخی روان‌درمانگران ممکن است بدون دیدار مستقیم با اعضای خانواده و فقط با شنیدن گفته‌های یک طرف ماجرا، طرف دیگر را مبتلا به اختلالات روانی تشخیص دهند. گرچه، این رفتار خلاف قوانین اخلاقی حاکم بر رشته‌های روان‌پزشکی و روان‌شناسی است. کولمن با بزرگسالان فراوانی روبه‌رو شده است که پس از گذراندن جلسات درمانی، والدین خود را به سمی بودن، خودشیفتگی یا اختلال شخصیت مرزی متهم کرده‌اند.

البته قطع رابطه با والدین همیشه تصمیم نادرستی نیست. پیلمر با اشاره به این موضوع که نباید هیچ انگ اجتماعی نسبت به این موضوع وجود داشته باشد، می‌گوید بسیاری از افراد به‌ویژه کسانی که دوران کودکی خود را در شرایط سوءاستفاده سپری کرده‌اند، دلایل موجهی برای این کار دارند. کولمن نیز می‌افزاید همین امر ممکن است در مواردی که والدین از رفتارهای خود پشیمان نباشند یا حتی حاضر به شنیدن صحبت‌های شما نباشند، صدق کند.

اما پیلمر می‌گوید تحقیقات او که شامل نظرسنجی و مصاحبه‌های عمیق با ۳۰۰ نفر از افرادی می‌شد که با خانواده خود قطع رابطه کرده بودند، نشان داد اغلب «انباشته شدن تعاملات منفی کوچک» مانند تنش‌ با خانواده همسر، عاملی است که درنهایت باعث قطع رابطه می‌شود.

قطع رابطه میان والدین و فرزندان گاهی به پیامدهای پس از طلاق، طرفداری از یکی از والدین یا نارضایتی از شریک جدید آن‌ها مرتبط است. هویت و گرایش جنسی نیز می‌توانند عوامل مهمی باشند. به‌عنوان مثال، برخی از والدین حاضر به پذیرش این موضوع نیستند که فرزندشان گرایش جنسی متفاوت دارد. نزدیک به یک‌پنجم افراد نیز اختلافات سیاسی را دلیل بیگانگی خود اعلام کرده‌اند.

وقتی بلیک در بریتانیا بیش از ۸۰۰ نفر را که از اعضای خانواده‌شان بیگانه بودند مورد بررسی قرار داد، دریافت بیشتر افراد سوء‌استفاده‌های عاطفی را به‌عنوان دلیل اصلی بیگانگی خود بیان کرده‌اند. او می‌گوید: «معمولاً مشکل از سبک‌های نامناسب والدگری مانند والدگری بسیار سختگیرانه، کنترل‌گر یا اقتدارگرا ناشی می‌شود».

بلیک بر این موضوع  نیز تاکید می‌کند که شرکت‌کنندگان در نظرسنجی افرادی بوده‌اند که به‌طور ویژه به دنبال دریافت حمایت برای مقابله با بیگانگی خانوادگی بوده‌اند و بنابراین لزوما نماینده کامل همه کسانی که چنین تجربه‌ای دارند، نیستند. اما او معتقد است این یافته‌ها نشان‌دهنده جنبه‌ای از روابط خانوادگی پیچیده است که اغلب مورد غفلت قرار می‌گیرد. او می‌گوید: «هیچ‌کس نباید در رابطه‌ای بماند که در آن احساس امنیت نمی‌کند. اغلب، ما فقط سوء‌استفاده‌های جسمی یا جنسی را درنظر می‌گیریم، اما سوء‌استفاده‌های عاطفی نیز به همان اندازه اهمیت دارد و باید درباره‌اش حرف زد».

تیم تحریریه ایگرام

تیم تحریریه ایگرام با تجربه سال‌ها فعالیت حرفه‌ای در حوزه‌هایی مانند اقتصاد دیجیتال، فناوری، کسب‌وکار، گردشگری و هنر، محتوایی دقیق، به‌روز و قابل اعتماد تولید می‌کند. ما با همکاری کارشناسان سئو و رعایت اصول روزنامه‌نگاری مدرن، هزاران مقاله علمی و خبری منتشر کرده‌ایم تا نیازهای اطلاعاتی مخاطبان را به بهترین شکل پاسخ دهیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا